کلمه جو
صفحه اصلی

اولا


برابر پارسی : نخست

فارسی به انگلیسی

in the first place, first(ly), to begin with


first, firstly

فارسی به عربی

اولا

عربی به فارسی

نخست , نخستين , اول , يکم , مقدم , مقدماتي , اولا , درمرحله اول


مترادف و متضاد

first (قید)
اولا

firstly (قید)
اولا، در مرحله اول

imprimis (قید)
اولا، اول انکه، در مرحله نخست

فرهنگ فارسی

نخست نخستین .
نخستین

فرهنگ معین

( اولاً ) (اَ وَّ لَن ) [ ع . ] (ق . ) نخست ، نخستین .

لغت نامه دهخدا

اولا. [ اَ ] ( ع ن تف ) سزاوارتر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به اولی شود.
( اولاً ) اولاً. [ اَوْ وَ لَن ْ ] ( ع ق ) نخستین. ( ناظم الاطباء ). در اول ، پیش از همه :
گرت باید که سست گردد زه
اولاً پوستین بگازر ده.
سنایی.
نغمه های اندرون اولیا
اولاًگوید که ای اجزای لا.
مولوی.
بسیار کسان که جان شیرین
در پای تو ریزد اولاً من.
سعدی.

اولا. [ اَ ] (ع ن تف ) سزاوارتر. (ناظم الاطباء). رجوع به اولی شود.


دانشنامه عمومی

آولا. آولا (به ایتالیایی: Avella) یک کومونه در ایتالیا است که در استان آولینو واقع شده است.
فهرست شهرهای ایتالیا
آولا ۳۰٫۳۸ کیلومترمربع مساحت و ۷٬۸۳۹ نفر جمعیت دارد و ۱۲۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

فرهنگ فارسی ساره

نخست


واژه نامه بختیاریکا

اول زینا

پیشنهاد کاربران

در زبان لری به معنی آن ور - اون ور - آن طرف

ان لایه ای که پنهان است

به معنی اونور

اول این که

firstival


کلمات دیگر: