پوست کلفت
فارسی به انگلیسی
thick - skinned, pachydermous, [fig.] impassive
crass, insensitive, stolid, thick-skinned
فارسی به عربی
غیر منفعل
مترادف و متضاد
بی احساس، پوست کلفت
بی عاطفه، بی حس، پوست کلفت، تالم ناپذیر
پوست کلفت
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- آنکه پوست ستبر دارد مانند هندوانه . ۲- آنکه در سختیها و مشقات مقاومت کند. ۳- آنکه گرانجانست سخت جان .
فرهنگ معین
(کُ لُ ) (ص مر. ) ۱ - کنایه از: آدم بی غیرت . ۲ - کسی که در سختی ها تحملش زیاد است .
لغت نامه دهخدا
پوست کلفت. [ ک ُ ل ُ ] ( ص مرکب ) که پوست ستبر دارد چون هندوانه. || مقاوم در سختیها و مصائب. که تحمل مشقات تواند. || که بسی گرانجان است. گران جان. سخت جان.
فرهنگ عمید
۱. آنچه پوست ستبر دارد.
۲. [مجاز] کسی که از سختی و مشقت یا تنبیه و ملامت آزرده و متٲثر نشود.
۲. [مجاز] کسی که از سختی و مشقت یا تنبیه و ملامت آزرده و متٲثر نشود.
پیشنهاد کاربران
پوست کلفت یعنی کسی که رو اعصاب مردم راه میره و هر چی بهش بد و بیرا هم گفته میشه بهش بر نمیخوره مثل بابای خودم که بارها و بارها بهش توهین و بد بیرا گفتیم ولی اونقدر پوست کلفته که بهش اثر نمیکنه و ما تو خونه بهش میگیم رضا پوست کلفت اونم خوشش میاد.
در مورد کاربر قبلی:
تویی که به بابات توهین میکنی و بد و بیراه میگی، لازم نیس شعور نداشتتو همه جا به نمایش بگذاری. اینا افتخار نیس خفت و خواریه پسر خوب.
تویی که به بابات توهین میکنی و بد و بیراه میگی، لازم نیس شعور نداشتتو همه جا به نمایش بگذاری. اینا افتخار نیس خفت و خواریه پسر خوب.
کلمات دیگر: