مترادف معرض : روی گردان، اعراض کننده، اعراضگر | موضع، جایگاه، صحنه، عرضگاه، نمایشگاه، دسترس
برابر پارسی : پیش، جلو، دستخوش، فرارو
introducer, recommender, [chem] reagent
نمايش , اراءه , نمايشگاه , حقوق تقاعد , زيبا , لطيف , نسبتا خوب , متوسط , بور , بدون ابر , منصف , بازار مکاره , بي طرفانه , گالري , راهرو , سرسرا , سالن , لژ بالا , جاي ارزان , اطاق نقاشي , اطاق موزه , ويترين , جعبه اينه , درويترين نمايش دادن
رویگردان، اعراضکننده، اعراضگر
موضع، جایگاه
صحنه، عرضگاه، نمایشگاه
دسترس
۱. موضع، جایگاه
۲. صحنه، عرضگاه، نمایشگاه
۳. دسترس
(مُ رِ) [ ع . ] (اِفا.) اعراض کننده ، روی - گرداننده .
(مَ رِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای نشان دادن چیزی . 2 - جای دیده شدن . 3 - جای عرضه شدن . 4 - نمایشگاه .
معرض . [ م ِ رَ ] (ع اِ) جامه ای که برده و کنیز فروختنی را بدان عرضه کنند. (منتهی الارب ). جامه ای که در تن برده و کنیز فروختنی کرده و بدان آن را عرضه می کنند. (ناظم الاطباء). جامه ای که دختر در شب عروسی خود را بدان ظاهرسازد و گویند پیراهنی که برده و کنیز را با آن برای فروش عرضه کنند. (از اقرب الموارد). || لفافه ای که می پیچند بر چیز فروختنی . (ناظم الاطباء).
مولوی .
مولوی .
معرض . [ م ُ ع َرْ رَ ] (ع ص ، اِ) ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چارپا و ستور. (ناظم الاطباء). || چارپایی که داغ بر پهنای ران داشته باشد. (از اقرب الموارد). بزی که دارای داغ عراض باشد. (ناظم الاطباء). || داغ پهن بر سرین ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گوشت نیم پخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کلام غیرمُصَرَّح . خلاف مصرح . ج ، معارض ، معاریض . (از اقرب الموارد). || عرضه شده . در برابر نهاده . مواجه ساخته : به صنوف صروف فتن و محن گرفتار و در معرض تفرقه و بوار معرض سیوف آبدار شدند. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 3). و رجوع به تعریض شود.
معرض . [ م ُ ع َرْ رِ ] (ع ص ) ختنه کننده ٔ کودکان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
۱. محل ظهور چیزی.
۲. مکان نشان دادن مصنوعات و مخترعات.
۳. نمایشگاه.
۴. [قدیمی] جای نشان دادن چیزی.
آنکه از کسی روی بگرداند؛ روی برگردان از چیزی.
محل ایجاد
دستخوش، پیش، جلو، فرارو