کلمه جو
صفحه اصلی

تعامل


مترادف تعامل : سروکار، واکنش

برابر پارسی : همکنش

فارسی به انگلیسی

reaction

مترادف و متضاد

سروکار، واکنش


فرهنگ فارسی

با یکدیگر داد و ستد نمودن

ارتباط متقابل میان دو یا چند فرد یا گروه یا سامانه


لغت نامه دهخدا

تعامل. [ ت َ م ُ ] ( ع مص ) با یکدیگر داد و ستد کردن. ( از اقرب الموارد ) : فی سنة 800، ابتدی ضرب النحاس و التعامل به. ( نقودالعربیه ص 71 ). عوام از تحامل فضول در ابواب تعامل دست بداشتند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 349 ).

دانشنامه عمومی

دادوستد داشتن


کنش متقابل ، عمل دوسویه


فرهنگستان زبان و ادب

{interaction} [روان شناسی] ارتباط متقابل میان دو یا چند فرد یا گروه یا سامانه

پیشنهاد کاربران

سر و کار داری ، سر و کار داشتگی

همکاری ، دو سو کاری ، کار دو سویه

برخورد ، رفتار

تعامل بنظر من همارتباط متقابل میان دو یاچندفرد یاگروه میباشد گروهی که همدیگر راجهت انجام امورات کاری مملکتی شخصی بتوانند همدیگر رادرک وجذب کنند وامر مهم ومرد نظر را انجام دهند ومری باشد که در غیر تعامل انجام شدنی نباشد. بهروز خانی کلمه تعامل را که چندین نفر نظرمی دهیم وبه نتیجه مطلوب می رسیم احتمالا یک نوع تعامل ایت.


تعامل بروزن تفاعل, اگرحروف اضافی دوکلمه یعنی ( ت و ا ) را حذف کنیم عمل و فعل باقی می ماند که همان معنی تعامل می باشد.
ابن مفهوم در ارتباط متقابل میان دو فرد یا چند فرد ویا گروه می باشد. گروهی که جهت انجام امورات کاری فردی یا اجتماعی ویا مملکتی همدیگر را درک و جذب می کنند وبطور مشترک ویا انفرادی کاری را انجام میدهند این تعامل ممکن است منفی یا مثبت باشد . تعامل به معنی
تعاون وسروکارداشتن وکنش گری وعمل و عکسالعمل وارتباط کاری وهم کنش واز نظر روانشناسی ( interaction یعنی ارتباط متقابل فردمیان دو یا چند فرد یاگروه. تعامل گرایی یا
( Interactionisml ) از نظر روانشناسی مدلی ازشخصیت که بر طبق آن رفتار واقعی ' تابعی از
فرایند های مداوم و تعاملی و چند وجهی بین فرد و موقعیت هایی است که با آن روبرو می شودبعبارتی دید گاهی که بر طبق آن متغیر های اجتماعی و خصایص فردی در تعیین رفتار اجتماعی فرد با یکدیگر تعامل دارند.
در فرهنگ رایانه :تعامل یعنی کسی که با یک
سیستم تعامل دارد و از آن استفاده می کند.
کاربر. . . . . . خانی

تعامل علم است که وقتیکه دو یا چندین ماده با خواص مختلف یکجا شده یک مرکب جدید را وبا خواص جدید بسازد

ارتباط برقرار کردن

بر هم کنش

Interaction

مثلا جمعیت های گوناگونی که باهم تعامل دارند را اجتماع میگویند


همکاری وهم فکری دوگروه دریک امری.

همفکری چند فرد یا گروهی برای به نتیجه رساندن کار مطلوبی

بازاندیشی

من آن برابر ( و مترادف های ) یاد شده در بالا را نادرست می دانم. واژه ی از ریشه عربی �تعامل� در زبان ما به آرش های گوناگونی که گاه چندان نزدیک به یکدیگر نیز نیستند بکار رفته است. از دید من، درست ترین و دربرگیرنده ترین برابر پارسی آن، �بازاندیشی� است؛ ولی به همان شوند یاد شده، در هر باره ای نمی توان آن را بکار برد

تعامل – کنش و واکنش ( Interaction ) : [اصطلاح جامعه شناسی] عمل متقابل دو یا چند وجود زنده بر یکدیگریا با یکدیگر است . تعامل از پایه های حیات اجتماعی است . تعامل اجتماعی ( Social interaction ) مفهومیست کلی که با شیوه و میزان و شدت و به طور کلی انواع گوناگونی کنش و واکنش انسانها در یک گروه یا جمع و یا جامعه سر و کار دارد .
منبع https://rasekhoon. net


بر هم کنش
بر هم کنش کردن
همچنین در رایانه بدین گونه است. ، دستور فرستاده می شود، و سپس پاسخی پس می دهد.

اتحاد. همکاری.

درک وهمفکری

هم افزایی

داد و ستد کردن، رفتار کردن، معامله کردن، مشارکت، ارتباط،

ارتباط، برخورد، رابطه

دادوستد، تبادل، اشتراک


وَر رفتگی ، وَر رَوی

تعامل جان کلام اینکه به قول عامیانه با هم کنار آمدن و مسایل را حل کردن چون در جامعه امروزی بهترین روش است و باعث می شود کار به جاهای باریک نکشد و حاصل تعامل باعث آرامش روحی و روانی ما می شود

همکاری

تعامل یعنی ترکیب دو عنصر با تفاهم و ایجاد مرکب.
با از خودگذری مقابله.


کلمات دیگر: