کلمه جو
صفحه اصلی

اردنی

لغت نامه دهخدا

اردنی. [ ] ( اِخ ) چهارمین از خانان خوقند پس از عبدالکریم. رجوع بطبقات سلاطین اسلام ص 251 شود.

اردنی. [ اُ دُن ْ نی ] ( ص نسبی ) منسوبست به اردن و جماعتی از علماء بدان منسوبند. ( انساب سمعانی ).

اردنی . [ ] (اِخ ) چهارمین از خانان خوقند پس از عبدالکریم . رجوع بطبقات سلاطین اسلام ص 251 شود.


اردنی . [ اُ دُن ْ نی ] (ص نسبی ) منسوبست به اردن ّو جماعتی از علماء بدان منسوبند. (انساب سمعانی ).


دانشنامه عمومی

اردنی، از طایفه های سیستانی استان سیستان و بلوچستان می باشد.
مردم این طایفه از دامداران ساکن شوررود زابل هستند که تعدادی از آن ها در روستاهای سیستان زندگی می کنند و تعدادی هم در روستای دهنو ملاعباس به شغل دامداری (پرورش گوسفند) و مشغول هستند.گروهی دیگر از دامداران این طایفه معمولاً بین کوه های سیستان و قائنات در حال ییلاق و قشلاق هستند.


کلمات دیگر: