خرد و حقیر بودن . خرد و باریک اندام بودن
کوچک وضعی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کوچک وضعی. [ چ َ / چ ِ وَ ] ( حامص مرکب ) خرد و حقیر بودن. خرد و باریک اندام بودن :
ز کوچک وضعی خود نال خوش صوت
کشد دایم بزرگیها از این ساز.
ز کوچک وضعی خود نال خوش صوت
کشد دایم بزرگیها از این ساز.
ملاطغرا ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: