کلمه جو
صفحه اصلی

لایجوز

فرهنگ فارسی

ناروا، ناجائز
۱- ( جمله فعلی ) شایسته نیست . ۲ - ناروا ناجایز: هرچه کان گفت : لایجوز چنین آن دگر گفت : عندنا لاباس . ( ناصرخسرو )
که روا نباشد . که جایز نیست .

فرهنگ معین

(یَ ) [ ع . ] ۱ - (جملة فعلی ) شایسته ، نیست . ۲ - (ص مر. ) ناروا.

لغت نامه دهخدا

لایجوز. [ ی َ ] ( ع جمله فعلیه ، ص مرکب ) ( از: لا + یجوز ) که روا نباشد. که جایز نیست. ناجایز. ناروا :
یجوز و لایجوزستش همه فقه از جهان لیکن
سرا یکسر ز مال وقف گشتستش چو جوزائی.
ناصرخسرو.
هرچه کان گفت لایجوز چنین
آن دگر گفت عندنا لابأس.
ناصرخسرو.
دانه دین ز لایجوز و یجوز
سیر شیرش نکرده بود هنوز.
سنائی.
صوفی و عشق در حدیث هنوز
سلب و ایجاب و لایجوز و یجوز.
سنائی.

فرهنگ عمید

ناروا، ناجایز.


کلمات دیگر: