کاونده
فارسی به انگلیسی
delver, excavator
مترادف و متضاد
حفار، کاونده، نقب زن، درخور نقب زنی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - تفحص کننده تجسس کننده . ۲ - کننده حفار . ۳ - بحث کننده . ۴ - ستیزه کننده .
فرهنگ معین
(وَ دِ ) (ص فا. ) جستجوکننده ، مفتش .
لغت نامه دهخدا
کاونده. [ وَ دَ / دِ ] ( نف ) جستجو کننده. ( یادداشت مؤلف ). تفحص کننده. ( آنندراج ). ج ، کاوندگان :
و دیگر که اند از پراکندگان
بدآموز و بدخواه کاوندگان.
و دیگر که اند از پراکندگان
بدآموز و بدخواه کاوندگان.
فردوسی.
فرهنگ عمید
کسی که جایی را می کاود، جستجو کننده.
کلمات دیگر: