کلمه جو
صفحه اصلی

لباشن

فرهنگ معین

(لَ شَ ) (اِ. ) حلقة ریسمانی که بر سر چوبی نصب کنند و لب بالای اسب و خر چموش را در آن ریسمان نهند و تاب دهند تا عاجز شود و حرکات ناپسند نکند.

لغت نامه دهخدا

لباشن. [ ل َ ش َ ] ( اِ ) حلقه ریسمانی باشد که بر چوبی نصب کنند و لب بالای اسبان و خران بدفعل را در آن ریسمان نهاده تاب دهند تا عاجز شوند و حرکات ناپسند نکنند. ( برهان ). لویشه. لبیش. لبیشه. لواشه. لباشه. لباچه.


کلمات دیگر: