کلمه جو
صفحه اصلی

لاطی

فرهنگ فارسی

( اسم ) امردباز غلام باره .

فرهنگ معین

[ ع . لاطی ء ] (اِفا. ) امردباز، غلام باره .

لغت نامه دهخدا

لاطی. ( ع ص ) آنکه عمل غیرطبیعی کند. تازباز. غلام باره. مردافشار. بچه باز . || ( معرب ، اِ ) مأخوذ از یونانی ، کاج. ( یا ) حَور. ( دزی ).

لاطی ٔ. [ طِءْ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از لطاء به معنی دوسیدن به زمین و چسبیدن. ( از منتهی الارب ): و هو نبات لاطی مع الارض لَه رؤس رخوة. ( ابن البیطار ). چسبنده به زمین. || قبری لاطی ٔ؛ گوری با زمین هموار. ( مهذب الاسماء ).

لاطی ٔ. [ طِءْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از لطاء به معنی دوسیدن به زمین و چسبیدن . (از منتهی الارب ): و هو نبات لاطی ٔ مع الارض لَه رؤس رخوة. (ابن البیطار). چسبنده به زمین . || قبری لاطی ٔ؛ گوری با زمین هموار. (مهذب الاسماء).


لاطی . (ع ص ) آنکه عمل غیرطبیعی کند. تازباز. غلام باره . مردافشار. بچه باز . || (معرب ، اِ) مأخوذ از یونانی ، کاج . (یا) حَور. (دزی ).



کلمات دیگر: