کلمه جو
صفحه اصلی

گشنیز

فارسی به انگلیسی

coriander, club

coriander


مترادف و متضاد

coriander (اسم)
گشنیز

فرهنگ فارسی

گیاهی ست یکساله دارای گل های سفیدوچتری ازجمله سبزی های خوردنی است خام وپخته آن خورده میشود
( اسم ) ۱ - گیاهی است از تیر. چتریان که علفی و یکساله است . برگهایش شبیه جعفری و بی کرک میباشد و در نواحی بحرالرومی و آسیا ( از جمله ایران ) می روید و چون جزو سبزیهای خوراکی است بدین منظور کشت میشود . گلهایش سفید مایل بصورتی و دارای آرایش چترهای مرکب در انتهای ساقه میباشد . ارتفاع این گیاه تقریبا به نیم متر میرسد . ساقه اش راست و شفاف و کم و بیش خط دارد و برگهایش متناوب و در قسمت انتهایی ساقه دارای بریدگیهای رشته یی بسیار ولی در قاعد. ساقه تقریبا کامل و دارای بریدگیهای نوک تیز است . میوه اش دو فندقه و بیضوی شکل مایل برنگ زرد و دارای بوی نامطبوع شبیه بوی ساس است . میو. گشنیز که در تداول عامه بنام دانه یا تخم گشنیز نامیده میشود مقوی معده و محرک و بادشکن و معرق است کزبره کسبره جلجلان . یا آش گشنیز . آشی که در آن گشنیز کنند . یا گشنیز پلو . پلوی که در آن گشنیز کنند. یا گشنیز کوهی . تخم مخلصه ۲ - ( بازی گنجفه ورق ) ورقی که خالهای آن بشکل برگ گشنیز است .
رفتار با ناز و شادمانی و خرامان و شادان باشد .

فرهنگ معین

(گِ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - گیاهی است یک ساله با گل های سفید و چتری ، از سبزی های خوردنی که مزة آن تند است . ۲ - ورقی دربازی که خال های آن شبیه برگ گشنیز است ، خاج .

لغت نامه دهخدا

گشنیز. [ گ ِ ] ( اِ ) در پهلوی گشنیج = گشنیز کردی کشنیش و کشنش ( کریاندر، فرانسوی ) . گشنیز گیاهی است از تیره چتریان که برگهای تازه آن خوراکی و دانه های وی تقریباً کروی و جوهر مخصوصی دارد که بسیار تند است. گشنیج . ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). رستنیس باشد که آنرا به عربی جلجلان گویند. ( از برهان ). اسم فارسی کزبره است. ( تحفه حکیم مؤمن ). نباتی است که تخم آنرا بمجاز گشنیز خوانند و درون آن تخم نیز از مغز تهی است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). تخم معروف است ازمزیل و در عرف بفتح کاف عربی شهرت دارد. ( غیاث ). دانه کوچک مدوری است که از بوته معطری تحصیل میشود. این بوته از چین آورده شده حالا بسیار متداول است و تخم آنرا در بهار کاشته و از برای معطر بودنش بسیار مستعمل است. ( قاموس کتاب مقدس ). یک نوع گیاهی از طایفه چتری که برگ آنرا در پرهیزانه بیماران داخل کنند. ( ناظم الاطباء ): تَقدَه یا تِقدِه و جُلجُلان ؛ دانه ٔگشنیز و کنجد. کُسبَرَه. ( منتهی الارب ) :
این است پند حجت و این است مغز دین
و آرایش سخنش چو گشنیز و کرویاست.
ناصرخسرو ( دیوان چ تهران ص 82 ).
از غایت جود و کرم و برّ ومروت
ناخواسته بخشی به همه خلق همه چیز
آن بخت ندارند که ناخواسته یابند
چیز این دو سه تا شاعر بی مغز چو گشنیز.
سوزنی ( دیوان ص 439 ).
از تف تیغ فتنه باد تهی
دشمنت را دماغ چون گشنیز.
انوری.
گنده از زیره و گشنیز بسر میگردید
نخود آب از عرق و مشک معطر میشد.
بسحاق اطعمه ( دیوان چ شیراز ص 56 ).
- آش گشنیز ؛ آشی که با گشنیز درست کنند.
- گشنیزپلو ؛ پلوی که گشنیز داخل آن کنند.

گشنیز. [ گ َ ] ( اِ ) رفتار با ناز و شادمانی و خرامان و شادان باشد. ( برهان ). شادمان. خرسند. مسرور. خوشحال. شادی و شعف. خوشی و خرمی. ( از ناظم الاطباء ).

گشنیز. [ گ َ ] (اِ) رفتار با ناز و شادمانی و خرامان و شادان باشد. (برهان ). شادمان . خرسند. مسرور. خوشحال . شادی و شعف . خوشی و خرمی . (از ناظم الاطباء).


گشنیز. [ گ ِ ] (اِ) در پهلوی گشنیج = گشنیز کردی کشنیش و کشنش (کریاندر، فرانسوی ) . گشنیز گیاهی است از تیره ٔ چتریان که برگهای تازه ٔ آن خوراکی و دانه های وی تقریباً کروی و جوهر مخصوصی دارد که بسیار تند است . گشنیج . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رستنیس باشد که آنرا به عربی جلجلان گویند. (از برهان ). اسم فارسی کزبره است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نباتی است که تخم آنرا بمجاز گشنیز خوانند و درون آن تخم نیز از مغز تهی است . (آنندراج ) (انجمن آرا). تخم معروف است ازمزیل و در عرف بفتح کاف عربی شهرت دارد. (غیاث ). دانه ٔ کوچک مدوری است که از بوته ٔ معطری تحصیل میشود. این بوته از چین آورده شده حالا بسیار متداول است و تخم آنرا در بهار کاشته و از برای معطر بودنش بسیار مستعمل است . (قاموس کتاب مقدس ). یک نوع گیاهی از طایفه ٔ چتری که برگ آنرا در پرهیزانه ٔ بیماران داخل کنند. (ناظم الاطباء): تَقدَه یا تِقدِه و جُلجُلان ؛ دانه ٔگشنیز و کنجد. کُسبَرَه . (منتهی الارب ) :
این است پند حجت و این است مغز دین
و آرایش سخنش چو گشنیز و کرویاست .

ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 82).


از غایت جود و کرم و برّ ومروت
ناخواسته بخشی به همه خلق همه چیز
آن بخت ندارند که ناخواسته یابند
چیز این دو سه تا شاعر بی مغز چو گشنیز.

سوزنی (دیوان ص 439).


از تف تیغ فتنه باد تهی
دشمنت را دماغ چون گشنیز.

انوری .


گنده از زیره و گشنیز بسر میگردید
نخود آب از عرق و مشک معطر میشد.

بسحاق اطعمه (دیوان چ شیراز ص 56).


- آش گشنیز ؛ آشی که با گشنیز درست کنند.
- گشنیزپلو ؛ پلوی که گشنیز داخل آن کنند.

فرهنگ عمید

گیاهی یک ساله با گل های سفید چتری و دانه های خوش بو که خام و پختۀ آن خورده می شود.

دانشنامه عمومی

گشنیز نوعی سبزی با نام علمی Coriandrum sativum است. این گیاه بومی جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا است و ارتفاع آن تا نیم متر هم می رسد. اغلب گشنیز تولیدی ایران که حدوداً ۶۵ درصد کل کشور می باشد در شهرستان نهاوند استان همدان و بقیه در شهرستان هایی نظیر اقلید و... برداشت می شود.
میر حیدر، حسین(۱۳۷۲)، معارف گیاهی، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی - تهران، چاپ اول.
در ایران از برگ و ساقه گشنیز به عنوان سبزی جات خوردنی استفاده می شود.
در هند از تخم گشنیز به عنوان یکی از ادویه جات مهم استفاده می گردد.تخم گشنیز، ادویه ای است که عطر قوی دارد و از آن در آشپزی ایرانی استفاده می شود. در طب سنتی هم از آن استفاده می کنند. در ایران از تخم گشنیز برای تصفیه خون و استفاده در شیرینی جات خانگی بهره می برند.
ریشه گشنیز در آشپزی، به ویژه آشپزی تایلند مورد استفاده قرار می گیرد.

دانشنامه آزاد فارسی

گِشْنیز (coriander)
گِشْنیز
گیاهی از تیرۀ چتریان، با نام علمی Coriandrum sativum. وقتی تازه است طعمی تند دارد و بومی آسیا و اروپاست. از دانه های رسیده و خشک آن چاشنی ای به همین نام می سازند. این چاشنی را در تجارت برای طعم دادن به محصولات گوشتی، نانوایی، تهیۀ توتون، نوشابه سازی، و در پودر کاری به کار می برند. گیاه تازه و دانۀ آن هر دو در خاورمیانه، هند، مکزیک، و چین در آشپزی مصرف می شود. این گیاه در طب سنتی هم تجویز می شود. ازجمله آن که به هنگام سردرد، تخم آن را می سوزانند.

گویش اصفهانی

تکیه ای: gašniǰ
طاری: gešniǰ
طامه ای: gašniǰ
طرقی: gešniǰ
کشه ای: gešniǰ
نطنزی: gašniz


پیشنهاد کاربران

نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ( ورق بازی ) ) که دارای سیزده کارت بنام های ( دو تا ده ) ( آس ) ( سرباز، بی بی و شاه ) می باشد.

گشنیز گیاهی معطر است که هم از برگ و هم از دانه های خوشبوی آن به عنوان طعم دهنده و چاشنی غذا استفاده می شود.

تخم گشنیز عطر بسیار مطبوعی دارد و از آن در تهیه نقل و آبنبات و برخی شیرینی ها استفاده می شود.

تخم گشنیز خاصیت ضد آرتریت و ضد التهاب دارد، می تواند با افزایش دفع ادرار، آب و مایعات تجمع یافته را از بدن خارج کند.

تخم گشنیز پودر شده در ترکیب با موادی مانند عسل می تواند برای تقویت پوست، کاهش جوش و لک و درمان اگزمای پوستی به کار رود. همچنین میتوان برای لایه برداری و پاکسازی پوست، از تخم گشنیز کمک گرفت.

تخم گشنیز کلسترول خون را کاهش داده و به این وسیله از بروز سکته های قلبی و مغزی جلوگیری می کند. تخم گشنیز تقویت کننده دستگاه گوارش و کبد است، همچنین می تواند مانع از افزایش فشارخون شود.


کلمات دیگر: