گزگز کردن
فارسی به انگلیسی
to smart (as a wound)
pins and needles
فرهنگ فارسی
(مصدر ) ۱ - ناراحتی و درد گونه ای که در پای یا دست بخواب رفته احساس شود : پاهایم گزگز میکند . ۲ - سوزش داشتن .
فرهنگ معین
(گِ گِ. کَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) سوزش داشتن .
لغت نامه دهخدا
گزگزکردن. [ گ ِ گ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ناراحتی و دردگونه ای که در پای یا دست بخواب رفته احساس شود. سوزن سوزن شدن ، چنانکه هنگام خواب رفتن پای. پاهایم گزگز میکند. حالتی که پیش از خواب رفتن عضوی دست دهد.
پیشنهاد کاربران
Tingling
Pain and middles
Pain and middles
تلفظ صحیح، گِزگِز کردن است،
کلمات دیگر: