۱ - جوانمرد بخشنده صاحب همت ۲ - توانگر دولتمند ثروتمند ۳ - فراخ دامن .
فراخ دست
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(فَ . دَ ) (ص مر. ) ۱ - کریم ، بخشنده . ۲ - توانگر، ثروتمند.
لغت نامه دهخدا
فراخ دست. [ ف َ دَ ] ( ص مرکب ) فراخ آستین. جوانمرد. بخشنده. ( برهان ). توانگر. ( یادداشت بخط مؤلف ). فراخ آستین. صاحب ثروت. دولتمند. ( آنندراج ). رجوع به فراخ آستین شود. || فراخ دامن. ( آنندراج ). رجوع به فراخ دامن شود. || صاحب همت. ( برهان ) ( انجمن آرا ).
فرهنگ عمید
۱. = فراخ آستین
۲. توانگر.
۲. توانگر.
کلمات دیگر: