کلمه جو
صفحه اصلی

کاغنه

فرهنگ معین

(نَ یا نِ ) (اِ. ) = کاغنو: ۱ - کرمی است سیاه و سرخ و زهردار، ذروح . ۲ - کرم شب تاب .

لغت نامه دهخدا

کاغنه . [ غ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) کرمی است سرخ و زهردار و بر او نقطه های سیاه باشد و بیشتر در پالیزها پیدا میشود و پالیز را ضایع کند و آن را به عربی ذروح خوانند. (جهانگیری ) (رشیدی ) (برهان ) (آنندراج ). || کرم شبچراغ . کاونه . (رشیدی ) (برهان ) (آنندراج ). || مرغی که شبها بپرد و بانگ کند. (برهان ). کوژ خار. باغوجه . مگسک . عروسک . ذروح . رجوع به ذروح شود.


کاغنه. [ غ ُ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) کرمی است سرخ و زهردار و بر او نقطه های سیاه باشد و بیشتر در پالیزها پیدا میشود و پالیز را ضایع کند و آن را به عربی ذروح خوانند. ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( برهان ) ( آنندراج ). || کرم شبچراغ. کاونه. ( رشیدی ) ( برهان ) ( آنندراج ). || مرغی که شبها بپرد و بانگ کند. ( برهان ). کوژ خار. باغوجه. مگسک. عروسک. ذروح. رجوع به ذروح شود.

کاغنه. [ غ َ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) قریه ای است از قرای قندهار. ( برهان ).

کاغنه . [ غ َ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای قندهار. (برهان ).



کلمات دیگر: