گزار
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
نقش باریک و کم رنگ نقاشان
فرهنگ معین
( ~ . ) (اِ. ) نیشتر حجام .
(گُ)1 - (ص فا.) در ترکیب با بعضی واژه ها معنای گزارنده می دهد. مانند: نمازگزار. 2 - (اِ.) طرح یا نقشی که با مداد آن را روی کاغذ یا پارچه می کشند و بعد رنگ می کنند.
( ~ .) (اِ.) نیشتر حجام .
لغت نامه دهخدا
ترکیب ها:
- پیام گزار. پیغام گزار. حقگزار. خوابگزار. شکرگزار. مصلحت گزار. نمازگزار و رجوع به گزاردن و هر یک از این مدخلها شود.
|| ترک کننده. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) ادا که از ادا کردن بمعنی قرض پس دادن و نماز کردن باشد. ( برهان ). || خواب هم بنظر آمده که در مقابل بیداری است. ( برهان ) .
گزار. [ گ َ ] ( اِ ) نقش باریک و کم رنگ نقاشان و مصوران را نیز میگویند که اول میکشند بجهت اندام و اسلوب و بعد از آن رنگ آمیزی کرده پرداز میدهند. ( برهان ) ( رشیدی ) ( غیاث ).
گزار. [ گ ُ ] ( اِ ) نشتر حجام و فصاد را گویند. ( برهان ) ( رشیدی ) ( غیاث ).
گزار. [ گ َ ] (اِ) نقش باریک و کم رنگ نقاشان و مصوران را نیز میگویند که اول میکشند بجهت اندام و اسلوب و بعد از آن رنگ آمیزی کرده پرداز میدهند. (برهان ) (رشیدی ) (غیاث ).
گزار. [ گ ُ ] (اِ) نشتر حجام و فصاد را گویند. (برهان ) (رشیدی ) (غیاث ).
گزار. [ گ ُ ] (نف ) گزارنده . اداکننده . رجوع به گزارنده شود.
ترکیب ها:
- پیام گزار . پیغام گزار. حقگزار. خوابگزار. شکرگزار. مصلحت گزار. نمازگزار و رجوع به گزاردن و هر یک از این مدخلها شود.
|| ترک کننده . (ناظم الاطباء). || (اِمص ) ادا که از ادا کردن بمعنی قرض پس دادن و نماز کردن باشد. (برهان ). || خواب هم بنظر آمده که در مقابل بیداری است . (برهان ) .
فرهنگ عمید
۱. = گزاردن
۲. گزارنده (در ترکیب با کلمه دیگر ): خدمتگزار، سپاسگزار، نمازگزار، خواب گزار.
۳. طرح و نقش.
۴. (نقاشی ) [قدیمی] طرح مدادی که روی کاغذ یا پارچه بکشند که بعد آن را رنگ آمیزی کنند.
نشتر حجام یا رگزن.
۱. = گزاردن
۲. گزارنده (در ترکیب با کلمه دیگر): خدمتگزار، سپاسگزار، نمازگزار، خوابگزار.
۳. طرح و نقش.
۴. (نقاشی) [قدیمی] طرح مدادی که روی کاغذ یا پارچه بکشند که بعد آن را رنگآمیزی کنند.
دانشنامه عمومی
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان فیروزه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۴ نفر (۱۷خانوار) بوده است.
پیشنهاد کاربران
-
گزاردن = بازگویی و وارسی رویداد ها ، گزارش -
کار و کنش ها و انجام دادن کار ( از ویچارتی سانسکریت )
گزار = فرونویسی و بازگویی رویدادها و کارهای انجام شده در گذشته = تاریخ
سپاس گزار . شکر گزار . احترامگزار. خبرگزار. دیه گزار. وام گزار.
فرمان گزار. خواب گزار