کلمه جو
صفحه اصلی

قامه

فارسی به انگلیسی

bushing


عربی به فارسی

قولا ج (واحد عمق پيمايي دريايي) اندازه گرفتن , عمق پيمايي کردن , درک کردن


فرهنگ فارسی

( اسم ) خنجر کلان گرجی .
نام کوهی است در نجد .

فرهنگ معین

(مَ یا مِ ) یکی از اجزا و عناصر خاتم .

لغت نامه دهخدا

قامه. [ م ِه ْ ] ( ع ص ) شتر رونده در زمین. || شتر سردر هوادارنده. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، قُمَّه ْ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

قامه.[ م َ ] ( ترکی ، اِ ) خنجر کلان گرجی. ( ناظم الاطباء ).

قامه. [ م َ ] ( اِخ ) نام کوهی است در نجد. ( معجم البلدان ج 7 ).

قامه . [ م َ ] (اِخ ) نام کوهی است در نجد. (معجم البلدان ج 7).


قامه . [ م ِه ْ ] (ع ص ) شتر رونده ٔ در زمین . || شتر سردر هوادارنده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، قُمَّه ْ. (منتهی الارب ) (آنندراج ).


قامه .[ م َ ] (ترکی ، اِ) خنجر کلان گرجی . (ناظم الاطباء).


قامة. [ م َ ] (ع مص ) برخاستن : قام قوماً و قومةً و قامةً و قیاماً. (ناظم الاطباء).


پیشنهاد کاربران

قامه ( Crankarm ) : [ قطعات دوچرخه ] قامه چپ برای انتقال نیرو از پنجه رکاب چپ به میل توپ تنه به کار می رود و از قامه راست برای انتقال نیرو از میل توپ و قامه راست به طبق ها استفاده می شود.


کلمات دیگر: