کلمه جو
صفحه اصلی

لحظ

فارسی به انگلیسی

collective for

فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) بگوش. چشم نگریستن چیزی را . ۲- ( اسم ) چشم جمع :چشم . جمع الحاظ

فرهنگ معین

(لَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) به گوشة چشم نگریستن چیزی را. ۲ - (اِ. ) چشم . ج الحاظ .

لغت نامه دهخدا

لحظ. [ ل َ ] (ع مص ) بدنبال چشم نگریستن بسوی چیزی ؛ وهو اشد التفاتاً من الشزر. (منتهی الارب ). به گوشه ٔ چشم نگریستن . (تاج المصادر). لحظان . (منتهی الارب ).


لحظ. [ ل َ ] ( ع مص ) بدنبال چشم نگریستن بسوی چیزی ؛ وهو اشد التفاتاً من الشزر. ( منتهی الارب ). به گوشه چشم نگریستن. ( تاج المصادر ). لحظان. ( منتهی الارب ).

لحظ. [ ل َ ] ( ع اِ ) چشم. ج ، الحاظ.

لحظ. [ ل َ ] (ع اِ) چشم . ج ، الحاظ.


فرهنگ عمید

از گوشۀ چشم به چیزی نگریستن.


کلمات دیگر: