( اسم ) ۱- آب کم. ۲- گودالی که سیل کنده باشد . ۳ - شکلی از ۱۶ شکل رمل باین صورت .
ذولحیان لقب اسد بن عوف است
ذولحیان لقب اسد بن عوف است
(معجم البلدان ).
لحیان . [ ل َح ْ ] (ع اِ) تثنیه ٔ لَحْی . (معجم البلدان ذیل کلمه ٔ لحیان ).
لحیان . [ ل ِح ْ ] (اِخ ) پدر بطنی است و هو لحیان بن هذیل بن مدرکةبن الیاس بن مضر. (منتهی الارب ). و اسامةبن عمرو الفقیه از نسل اوست . (الاعلام زرکلی ج 3).لحیان از بنی هذیل اند. (تاریخ گزیده ص 126).
لحیان . [ ل ِح ْ ] (اِخ ) مغاکی آب دار. یا گوی از آن بنی ابوبکربن کلاب . (معجم البلدان ).
-ااا-
لحیان . [ ل ُح ْ ] (اِخ ) ذولحیان لقب اسدبن عوف است . (منتهی الارب ).
لحیان .[ ل ُح ْ ] (اِخ ) نام دو رودبار است . (منتهی الارب ).