جمع فاجر ۱ - بدکاران بدکرداران ۲ - زناکاران .
برانگیخته گردیدن بر گناه و زنا کردن .
برانگیخته گردیدن بر گناه و زنا کردن .
فجرة. [ ف َ ج َ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ فاجر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فاجر شود.
فجرة. [ ف ُ رَ ] (ع اِ) جای آب زهیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، فُجَر. (اقرب الموارد).
- فجرةالوادی ؛ جای وسیعی که آب بسوی آن زهَد. (اقرب الموارد).
فجرة. [ ف َ رَ ] (ع مص ) برانگیخته گردیدن بر گناه و زنا کردن . (منتهی الارب ). رجوع به فجر شود. || رو گردانیدن از حق . (منتهی الارب ). رجوع به فجر شود. || (اِ) جای فراخ .
- فجرةالوادی ؛ جای فراخ رودبار که آب روان گردد بسوی آن . (منتهی الارب ).
فاجر#NAME?