قاصی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
دورشونده ، بعید، دور
( اسم ) ۱ - دور شونده ۲ - بنهایت رسنده ۳ - دور مقابل دانی نزدیک .
( اسم ) ۱ - دور شونده ۲ - بنهایت رسنده ۳ - دور مقابل دانی نزدیک .
فرهنگ معین
[ ع . ] (اِفا. ) دورشونده ، به نهایت رسنده .
لغت نامه دهخدا
قاصی. ( ع ص ) قاص. دور. دورشونده. ( ناظم الاطباء ). بنهایت رسنده. ( غیاث ). مقابل دانی به معنی نزدیک :
خجسته مجلس او را سران اهل سخن
سزد که مدح سرایند قاصی و دانی.
عمرو و زید و جعفر و صالح ، یزید و بایزید.
خجسته مجلس او را سران اهل سخن
سزد که مدح سرایند قاصی و دانی.
سوزنی.
خاص و عام از قاصی و دانی هواخواه تواندعمرو و زید و جعفر و صالح ، یزید و بایزید.
سوزنی.
فرهنگ عمید
دور: خجسته مجلس او را سران اهل سخن / سزد که مدح سرایند قاصی و دانی (سوزنی: لغت نامه: قاصی ).
پیشنهاد کاربران
پی جو
جستجوگر
پژوهنده
دادرس
بازپرس
کاوشگر
جستجوگر
پژوهنده
دادرس
بازپرس
کاوشگر
کلمات دیگر: