کاهدان
فارسی به انگلیسی
straw-rick
mow
فرهنگ فارسی
( اسم ) جایی که در آن کاه یا خوراک چار پایان را ذخیره کنند انبار کاه : [ دارم دلی همچون جهان تا می کشد کوه گران من که کشم که کی کشم زین کاهدان واخر مرا ) ( دیوان کبیر ) یا ( اگر ) کاه از تو نیست کاهدان از تست .
فرهنگ معین
(اِمر. ) انبار کاه ، محل ریختن کاه .
لغت نامه دهخدا
کاهدان. ( اِ مرکب ) آن جای که کاه انبارند. کهدان. کاه انبار. ( از یادداشتهای مؤلف ) :
خری در کاهدان افتاده ناگاه
نگویم وای بر خر وای بر کاه.
- امثال :
دزد نادان به کاهدان می زند ؛ کسی که راه و رسم کاری را بلد نیست آن را بد انجام می دهد.
کاه از تو نیست کاهدان از توست .
رجوع به کاه انبار شود.
خری در کاهدان افتاده ناگاه
نگویم وای بر خر وای بر کاه.
نظامی.
با فلان کس در فلان کاهدان فساد کردی و چون اثر آن در تو ظاهر شد... از خود دفع کردی. ( انیس الطالبین ).- امثال :
دزد نادان به کاهدان می زند ؛ کسی که راه و رسم کاری را بلد نیست آن را بد انجام می دهد.
کاه از تو نیست کاهدان از توست .
رجوع به کاه انبار شود.
فرهنگ عمید
انباری برای نگه داشتن کاه یا خوراک چهارپایان، جای ریختن کاه، انبار کاه.
دانشنامه عمومی
مختصات: ۲۸°۴۶′۵۳″ شمالی ۵۶°۰۹′۳۴″ شرقی / ۲۸٫۷۸۱۳۹°شمالی ۵۶٫۱۵۹۴۴°شرقی / 28.78139; 56.15944
کاه دان، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بافت در استان کرمان ایران است.
این روستا در دهستان خبر (بافت) قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۶ نفر (۱۳خانوار) بوده است.
کاه دان، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بافت در استان کرمان ایران است.
این روستا در دهستان خبر (بافت) قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۶ نفر (۱۳خانوار) بوده است.
wiki: کاهدان
واژه نامه بختیاریکا
کَهدُو
کلمات دیگر: