کلمه جو
صفحه اصلی

قاسی

فارسی به انگلیسی

hard, difficult, severe, rigid, irresistible, violent, hard, severelyviolently, terribly, very


عربی به فارسی

بيرحم , ظالم , ستمکار , ستمگر , بيدادگر , تند , درشت , خشن , ناگوار , زننده , ناملا يم , سخت دل , بي عاطفه , سرخت , لجوج , سنگدل , پي مانند , سفت , محکم , شق , با اسطقس , شديد , زمخت , بادوام , سخت , دشوار


فرهنگ فارسی

سخت دل، سنگدل، بی رحم
( صفت ) سخت دل سیاه دل قسی جمع : قسات .
ابن سمکان نقیب از محدثان است . وی از نجیب حرانی روایت شنیده است .

فرهنگ معین

[ ع . ] (ص . ) سنگدل ، بی رحم .

لغت نامه دهخدا

قاسی. ( ع ص ) سخت. سخت دل. ( ناظم الاطباء ). سخت و سیاه دل. ( غیاث ). سنگدل. دل سخت ، قسی :
آن دل قاسی که سنگین خواندند
نامناسب بد مثالی راندند.
مولوی ( مثنوی ).
ج ، قُسات.

قاسی. ( اِخ ) ابن سمکان نقیب. از محدثان است. وی از نجیب حرانی روایت شنیده است. ( الدرر الکامنة ج 3 ص 241 ).

قاسی . (اِخ ) ابن سمکان نقیب . از محدثان است . وی از نجیب حرانی روایت شنیده است . (الدرر الکامنة ج 3 ص 241).


قاسی . (ع ص ) سخت . سخت دل . (ناظم الاطباء). سخت و سیاه دل . (غیاث ). سنگدل . دل سخت ، قسی :
آن دل قاسی که سنگین خواندند
نامناسب بد مثالی راندند.

مولوی (مثنوی ).


ج ، قُسات .

فرهنگ عمید

سخت دل، سنگدل، بی رحم.

جدول کلمات

سخت دل, سنگدل


کلمات دیگر: