کلمه جو
صفحه اصلی

کاس کردن

فارسی به انگلیسی

harass


فرهنگ فارسی

( مصدر ) از شدت اصرار و الحاح کسی را خسته کردن امان وی را بریدن .

فرهنگ معین

(کَ دَ ) (مص م . ) (عا. ) از شدت اصرار و الحاح کسی را خسته کردن ، امان وی را بریدن .

لغت نامه دهخدا

کاس کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) امان کسی را بریدن ( لهجه قزوینی ).

گویش بختیاری

1. کر کردن؛ 2. بیزار کردن؛ 3. عصبى کردن.



کلمات دیگر: