braid
گرس
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - موی پیچیده موی مجعد . ۲ - موی باف زنان موی پیچه .
فرهنگ معین
(گُ ) (اِ. ) گرسنگی . مق سیری .
( ~ . ) (اِ. ) ۱ - موی پیچیده . ۲ - موی باف زنان ، موی پیچه .
( ~ . ) (اِ. ) ۱ - موی پیچیده . ۲ - موی باف زنان ، موی پیچه .
(گُ) (اِ.) گرسنگی . مق سیری .
( ~ .) (اِ.) 1 - موی پیچیده . 2 - موی باف زنان ، موی پیچه .
لغت نامه دهخدا
گرس. [ گ ُ ] ( اِ ) گورس. رجوع شود به گرسنه ، گشنه ، کاشانی وش وشه وش وشگی ، پهلوی گورسک گورسیکه گورسیتین ، کردی ورسی ورسیگی وشه ، بلوچی گوشنگ ، شغنی گوشنه ظاهراً شکل پارسی باستان ورسه ورسنه . ( هوبشمان 907 ). رجوع به گرسنه شود. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). گرسنگی را گویند که در مقابل سیری است. ( جهانگیری ) ( غیاث ) ( برهان ) ( آنندراج ) :
گرس از دلم ببرد غم زلف و خال دوست
جان با خیال رشته فتاد از خیال دوست.
بتنگ آمد شکم احوالم این است.
گرس از دلم ببرد غم زلف و خال دوست
جان با خیال رشته فتاد از خیال دوست.
بسحاق اطعمه ( از آنندراج ).
بگشت از گرس حالم حالم این است بتنگ آمد شکم احوالم این است.
احمد اطعمه.
|| چرک و ریم جامه و بدن. ( برهان ) ( آنندراج ). شوخ. وسخ. || موی پیچیده و موی پیچه که موباف زنان باشد. ( برهان ) ( آنندراج ).فرهنگ عمید
۱. = گرسنه
۲. (حاصل مصدر ) = گرسنگی
۲. (حاصل مصدر ) = گرسنگی
دانشنامه عمومی
مختصات: ۴۳°۴۰′۰۰″ شمالی ۶°۵۵′۰۰″ شرقی / ۴۳.۶۶۶۷° شمالی ۶.۹۱۶۷° شرقی / 43.6667; 6.9167
شهر گرس (به فرانسوی: Grasse) در شهرستان آلپ-ماریتیم در ناحیه پروانس آلپ -کوت دازور با جمعیت ۴۸٬۸۰۱ نفر در کشور فرانسه واقع شده است
شهر گرس (به فرانسوی: Grasse) در شهرستان آلپ-ماریتیم در ناحیه پروانس آلپ -کوت دازور با جمعیت ۴۸٬۸۰۱ نفر در کشور فرانسه واقع شده است
wiki: پروانس آلپ-کوت دازور با جمعیت ۴۸٬۸۰۱ نفر در کشور فرانسه واقع شده است
فرانسه
فهرست شهرهای فرانسه
۱ داده های فرانسه رودخانه و دریاچه و یخچال ها را در نظر نگرفته است > ۱ km² (۰٫۳۸۶ مایل مربع یا ۲۴۷ هکتار)
فرانسه
فهرست شهرهای فرانسه
۱ داده های فرانسه رودخانه و دریاچه و یخچال ها را در نظر نگرفته است > ۱ km² (۰٫۳۸۶ مایل مربع یا ۲۴۷ هکتار)
wiki: گرس (فرانسه)
گویش مازنی
۱میوه های تلقیح شده که سفت و غیرقابل خوردن باشند ۲گره و زمختی ...
/gors/ گاورس - ارزن زرد که برای خوراک دام استفاده می شود & میوه های تلقیح شده که سفت و غیرقابل خوردن باشند - گره و زمختی اشیایی چون چوب
۱گاورس ۲ارزن زرد که برای خوراک دام استفاده می شود
واژه نامه بختیاریکا
( گَرََّس ) بگیرش؛ واژه ای خطاب به سگ جهت واکنش
( گَرس ) گرد؛ مقدار خیلی کم در حد سوت
( گَرس ) گرد؛ مقدار خیلی کم در حد سوت
کلمات دیگر: