کلمه جو
صفحه اصلی

کتره

فارسی به انگلیسی

inanity, malarkey or malarky, nonsense, nonsensical, prattle


something said with no truth or on jest, inanity, malarkey or malarky, nonsense, nonsensical, prattle, pipe dream

فرهنگ فارسی

پاره، دریده، به معنی سخن یاوه وبی معنی هم میگویند
( صفت ) بی معنی ( سخن ) بی ترتیب
در تداول مردم گیلان کفگیر چوبی

فرهنگ معین

(کَ رِ یا رَ ) (ص . ) پاره پاره ، دریده .
( ~ . )(ص . ) (عا. ) بی معنی ، بی تربیت .

(کَ رِ یا رَ) (ص .) پاره پاره ، دریده .


( ~ .)(ص .) (عا.) بی معنی ، بی تربیت .


لغت نامه دهخدا

کتره . [ ک َ ت َ رَ / رِ ] (اِ) (در تداول مردم گیلان ) کفگیر چوبی . (یادداشت مؤلف ).


( کترة ) کترة. [ ک َ رَ ] ( ع اِ ) کوهان بلند. ( از اقرب الموارد ). کوهان بلند شتر. ( ناظم الاطباء ). کتر [ ک َ / ک ِ ]. ( منتهی الارب ). رجوع به کِتر و کَتر شود. || قطعه ای از کوهان. ( اقرب الموارد ). کَتر. ( منتهی الارب ). رجوع به کَتَر شود.
کتره. [ ک َ رَ / رِ ] ( ص ) به معنی پاره پاره و دریده است. ( آنندراج ). پاره پاره و ژنده. ( اوبهی ). و با قطره در لفظ و معنی انسب است چه قطره نیز پاره است و یحتمل قطره معرب کتره باشد. ( آنندراج ). و نیز در این معنی شاید مصحف لتره باشد. رجوع به لتره و رجوع به کتره کردن شود. || سخنان بی معنی و بی ترتیب که با هم ربطی ندارند. ( آنندراج ). بی معنی ( سخن ). بی ترتیب. ( فرهنگ فارسی معین ). گتره. رجوع به گتره و نیز رجوع به کتره ای شود.

کتره. [ ک َ ت َ رَ / رِ ] ( اِ ) ( در تداول مردم گیلان ) کفگیر چوبی. ( یادداشت مؤلف ).

کتره . [ ک َ رَ / رِ ] (ص ) به معنی پاره پاره و دریده است . (آنندراج ). پاره پاره و ژنده . (اوبهی ). و با قطره در لفظ و معنی انسب است چه قطره نیز پاره است و یحتمل قطره معرب کتره باشد. (آنندراج ). و نیز در این معنی شاید مصحف لتره باشد. رجوع به لتره و رجوع به کتره کردن شود. || سخنان بی معنی و بی ترتیب که با هم ربطی ندارند. (آنندراج ). بی معنی (سخن ). بی ترتیب . (فرهنگ فارسی معین ). گتره . رجوع به گتره و نیز رجوع به کتره ای شود.


کترة. [ ک َ رَ ] (ع اِ) کوهان بلند. (از اقرب الموارد). کوهان بلند شتر. (ناظم الاطباء). کتر [ ک َ / ک ِ ] . (منتهی الارب ). رجوع به کِتر و کَتر شود. || قطعه ای از کوهان . (اقرب الموارد). کَتر. (منتهی الارب ). رجوع به کَتَر شود.


فرهنگ عمید

۱. پاره، دریده.
۲. یاوه و بی معنی.

گویش مازنی

/katre/ - سخنان بی اساس و یاوه – حرف درشت ناسزا - دفعه مرتبه

۲سخنان بی اساس و یاوه – حرف درشت ناسزا ۲دفعه مرتبه


پیشنهاد کاربران

کَتَرِه kətərə: [اصطلاح صنایع دستی] کفگیر چوبی برای کشیدن و یا ریختن پُلو


کلمات دیگر: