کلمه جو
صفحه اصلی

دختر خانم

فارسی به انگلیسی

miss, damsel

miss


مترادف و متضاد

missy (اسم)
خانم، دختر خانم، خانم کوچولو

demoiselle (اسم)
دوشیزه، لک لک، دختر خانم

mademoiselle (اسم)
خانم، دوشیزه، دختر خانم، مادموازل

فرهنگ فارسی

بانوچه

فرهنگ معین

( ~. نُ ) (اِمر. ) دوشیزة نوجوان .

لغت نامه دهخدا

دخترخانم. [ دُ ت َ ن ُ ] ( اِ مرکب ) بانوچه. ( یادداشت مؤلف ). خطابی احترام آمیز دختران را. || ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به صورت اضافه ، دختر که مادر وی محترمه و عقدی باشد. مقابل ِ دخترِ کنیز و دختر صیغه.

پیشنهاد کاربران

Miss girl


کلمات دیگر: