کلمه جو
صفحه اصلی

نیمه روزان

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - وسط روز و آن هنگام رسیدن آفتاب است بر دایر. نصف النهار ظهر : (( سادس ماه ربیع الاخر اندر نیم روز روز آدین. بحکم کردگار ذوالمنن ... ) ) ( حافظ . ۳۷٠ ) یا پادشاه ( سلطان ) نیم روز ( نیمروز ) . ۱ - آفتاب . ۲ - آفتاب .

لغت نامه دهخدا

نیمه روزان. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ، ق مرکب ) هنگام نیم روز. ظهر : برگ کرنب در آب پزند و به دست بمالند و بپالایند و نیمه روزان انگبین صافی کرده بر آن نهند و به قوام آورند. ( هدایةالمتعلمین از فرهنگ فارسی معین ).


کلمات دیگر: