کلمه جو
صفحه اصلی

مناقبت

فرهنگ فارسی

ماخوذ از تازی هنر و ستودگی و منقبت .

لغت نامه دهخدا

مناقبت. [ م ُ ق َ / ق ِ ب َ ] ( از ع ، اِمص ) هنر و ستودگی و منقبت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مناقبة شود.

مناقبة.[ م ُ ق َ ب َ ] ( ع مص ) کسی را با چیزی ناگاه دیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). ناگاه دوچار شدن با کسی. ( آنندراج ). || نبرد کردن با کسی در مناقب و غلبه یافتن بر او. ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ).

مناقبت . [ م ُ ق َ / ق ِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) هنر و ستودگی و منقبت . (ناظم الاطباء). رجوع به مناقبة شود.



کلمات دیگر: