کلمه جو
صفحه اصلی

لطیف اندام

فرهنگ فارسی

آنکه اعضای بدنش لطیف و ظریف باشد نازک اندام : بنوش می که سبک روحی و لطیف اندام علی الخصوص در آن دم که سرگران داری . ( حافظ .۳۱٠ )

فرهنگ عمید

آن که اعضای بدنش نرم و لطیف باشد، نازک اندام، لطیف بدن، لطیف تن.

پیشنهاد کاربران

نازک بلور

تنک اندام. [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ اَ ] ( ص مرکب ) کنایه از نازک اندام. ( آنندراج ) :
در گلستان لطافت چو گل نوخیزش
تنک اندام و تنک پوش و تنک لب نگزید.
امیرخسرو ( از آنندراج ) .
رجوع به تنک و دیگر ترکیبهای آن شود.



کلمات دیگر: