( اسم ) گریه کرده اشک ریخته .
گریسته
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گریسته. [ گ ِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) رجوع به گریستن شود.
فرهنگ عمید
گریه کرده، اشک ریخته.
پیشنهاد کاربران
مخالف گریستن
معنی گریسته اند میشه ( گریه نکن )
از یه جدی دیگه میشه ( باز شود ) اینا البته تو ریاضی😉
مخالفشم میشه ( خوش حال )
از یه جدی دیگه میشه ( باز شود ) اینا البته تو ریاضی😉
مخالفشم میشه ( خوش حال )
گریه کردن، اشک ریختن
کلمات دیگر: