کلمه جو
صفحه اصلی

مبایعت

فارسی به انگلیسی

contract of purchase or sale

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) خرید و فروش کردن . ۲ - بیعت کردن . ۳ - ( اسم ) خرید و فروش . ۴ - بیعت .
بیعت کردن

لغت نامه دهخدا

مبایعت. [ م ُ ی َ ع َ ] ( ع اِمص ) ( از: مبایعة» عربی ) مبایعه. بیعت کردن : طبقات مردم از صدق یقین و خلوص اعتقاد دست به مبایعت او یازیدند و به امامت او تبرک جستند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 307 ). و رجوع به معنی دوم ماده بعد شود.

مبایعة. [ م ُ ی َ ع َ ] ( ع مص ) با یکدیگر خرید و فروش کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). با کسی بیع کردن. ( المصادر زوزنی ). مبایعه. خرید و فروش و بیع و شری. ( ناظم الاطباء ). || بیعت نمودن. قال اﷲ تعالی اذ یبایعونک تحت الشجرة . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). با کسی بیعت کردن. ( ترجمان القرآن ) ( المصادر زوزنی ). معاهده. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ماده قبل شود.

مبایعت . [ م ُ ی َ ع َ ] (ع اِمص ) (از: مبایعة» عربی ) مبایعه . بیعت کردن : طبقات مردم از صدق یقین و خلوص اعتقاد دست به مبایعت او یازیدند و به امامت او تبرک جستند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 307). و رجوع به معنی دوم ماده ٔ بعد شود.


فرهنگ عمید

۱. با هم خرید و فروش کردن.
۲. بیعت کردن.


کلمات دیگر: