( صفت ) ۱ - قابل گذشتن شایسته عبور . ۲ - پایان یافتنی فنا شدنی : هرگز به پنجروزه حیات گذشتنی خرم کسی شود ? مگر از موت غافلی ? ( سعدی )
گذشتنی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گذشتنی. [ گ ُ ذَ ت َ ] ( ص لیاقت ) قابل گذشتن. به اتمام رسیدنی. پایان یافتنی. بسررسیدنی :
هرگز به پنج روزه حیات گذشتنی
خرم کسی شودمگر از موت غافلی.
هرگز به پنج روزه حیات گذشتنی
خرم کسی شودمگر از موت غافلی.
سعدی.
فرهنگ عمید
۱. قابل گذشتن.
۲. پایان یافتنی، فناشدنی: هرگز به پنج روزه حیات گذشتنی / خرم کسی شود مگر از موت غافلی (سعدی۲: ۶۸۰ ).
۲. پایان یافتنی، فناشدنی: هرگز به پنج روزه حیات گذشتنی / خرم کسی شود مگر از موت غافلی (سعدی۲: ۶۸۰ ).
پیشنهاد کاربران
رفتنی
کلمات دیگر: