کلمه جو
صفحه اصلی

زه گرفته

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آبستن شده بار گرفته ( زن یا جانور ماده ) . ۲ - زمینی که شایستگی کشت و زرع را پیدا کرده .

فرهنگ معین

(زِ گِ رِ تِ ) (ص مف . ) ۱ - آبستن شده ، بار گرفته (زن یا جانور ماده ). ۲ - زمینی که شایستگی کشت و زرع پیدا کرده .

لغت نامه دهخدا

زه گرفته. [ زِه ْ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) آبستن شده. بارگرفته ( زن یا جانور ماده ). || زمینی که شایستگی کشت و زرع را پیدا کرده. ( فرهنگ فارسی معین ).


کلمات دیگر: