کلمه جو
صفحه اصلی

مازار

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: māzār) عطار و گیاه فروش ، دارو فروش .


فرهنگ فارسی

۱- ( فعل ) دوم شخص مفرد نهی از آزاردن میازار نیازار آزار مده : مازار بعشق تو و دل غمزد. تست زین بیش دل غمزد. مارا مازار . ( هدایت انجمن آنند . ) ۲- آزرده مشو : گر بفرمان سخنی گفتم مازار زمن زانکه جرم است دران حضرت نافرمانی . ( فتوحی در عذرخواهی از انوری آنند . ) ( اسم ) آمیزنده مخلوط کننده .
عطار و گیاه فروش را گویند

لغت نامه دهخدا

مازار. ( فعل نهی ) مخفف میازار است که منع از آزار دادن باشد یعنی آزار مده. ( برهان ) ( آنندراج ). کلمه فعل یعنی میازار و آزار مده. ( ناظم الاطباء ). دوم شخص مفرد نهی از «آزردن ». میازار. نیازار. آزار مده. ( فرهنگ فارسی معین ). مخفف میازار است. ( انجمن آرا ) :
ما زار به عشق تو و دل غمزده تست
زین بیش دل غمزده ما را مازار.
هدایت ( ازآنندراج ).
|| آزرده مشو. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) :
گر به فرمان سخنی گفتم مازار از من
زانکه جرم است در آن حضرت نافرمانی.
فتوحی ( در عذرخواهی از انوری ، از آنندراج ).

مازار. ( اِ ) عطار و گیاه فروش را گویند. ( برهان ). عطار و دوافروش. ( ناظم الاطباء ).

مازار. (اِ) عطار و گیاه فروش را گویند. (برهان ). عطار و دوافروش . (ناظم الاطباء).


مازار. (فعل نهی ) مخفف میازار است که منع از آزار دادن باشد یعنی آزار مده . (برهان ) (آنندراج ). کلمه ٔ فعل یعنی میازار و آزار مده . (ناظم الاطباء). دوم شخص مفرد نهی از «آزردن ». میازار. نیازار. آزار مده . (فرهنگ فارسی معین ). مخفف میازار است . (انجمن آرا) :
ما زار به عشق تو و دل غمزده ٔ تست
زین بیش دل غمزده ٔ ما را مازار.

هدایت (ازآنندراج ).


|| آزرده مشو. (آنندراج ) (انجمن آرا) :
گر به فرمان سخنی گفتم مازار از من
زانکه جرم است در آن حضرت نافرمانی .

فتوحی (در عذرخواهی از انوری ، از آنندراج ).



فرهنگ عمید

عطار، گیاه فروش.

پیشنهاد کاربران

مازار بر وزن بازار معنای حنا است در زبان ترکی ، کسانی که در کار حنا هستند به آنها مازار چی می گویند

اذیت نکن


کلمات دیگر: