کلمه جو
صفحه اصلی

گردون شکاف

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه گردون را بشکافد . ۲ - بانگ شیپور که باسمان رسد : زغریدن کوس گردون شکاف زمین را در افکند پیچش بناف . ( نظامی )

لغت نامه دهخدا

گردون شکاف. [ گ َ ش ِ ] ( نف مرکب ) چیزی که گردون را بشکافد، و این ادعاست. ( آنندراج ). || بانگ شیپوری که گردون را بشکافد. ( ناظم الاطباء ) :
ز غریدن کوس گردون شکاف
زمین را درافکند پیچش به ناف.
نظامی ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. شکافندۀ آسمان.
۲. آن که فضا را بشکافد و به آسمان برسد.
۳. [مجاز] آنچه صدایش به آسمان برسد: ز غرّیدن کوس گردون شکاف / زمین را در افکند پیچش به ناف (نظامی: لغت نامه: گردون شکاف ).


کلمات دیگر: