کلمه جو
صفحه اصلی

گزایان

فارسی به انگلیسی

hurtful, noxious


لغت نامه دهخدا

گزایان. [ گ َ ] ( نف ) ( از: گزای ( گزاییدن ) + ان ، پسوند فاعلی ). گزندرساننده وگزند و آزارکنان هم آمده است. ( برهان ) :
حقا که شکر زهرشود تلخ و گزایان
گر نام خلافش بنگاری بشکر بر.
عنصری ( از حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ عمید

در حال گزند رساندن، گزاینده.


کلمات دیگر: