کلمه جو
صفحه اصلی

گردوار

فارسی به انگلیسی

roundly

لغت نامه دهخدا

گردوار. [ گ ِرْدْ ] ( اِ ) پاس شب. || حفظ. محافظت. || تفتیش. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

پهلوان وار، به روش پهلوانان، مانند پهلوان.


کلمات دیگر: