کلمه جو
صفحه اصلی

کاروان زن

فرهنگ فارسی

( صفت ) دزدی که بکاروان حمله میکند و پول و اثاث. کاروانیان را بغارت میبرد : [ گر شمه کردنی بر دل عنانی زن خمار آلوده چشمی کاروان زن ] . ( نظامی )
دزدی که کاروان می زند

لغت نامه دهخدا

کاروان زن. [ کارْ / رِ زَ ] ( نف مرکب ) دزدی که کاروان میزند. کسی که کاروان را لخت میکند :
کرشمه کردنی بر دل عنان زن
خمارآلوده چشمی کاروان زن.
نظامی.
ازین مشتی خیال کاروان زن
عنان بستان ، علم بر آسمان زن.
نظامی.

فرهنگ عمید

۱. دزدی که به کاروان حمله کرده و اموال کاروانیان را غارت می کند.
۲. [مجاز] دلربا.


کلمات دیگر: