( صفت ) پر خور بسیار خوار ( سفره پرداز ) : [ تبسم کنان گل بر آورده سر که : ای کاسه پرداز خونین جگر . ] [ مرا مهلت عمر چندان کجاست که پشت محبت کنم با تو راست ? ] ( سالک قزوینی )
کاسه پرداز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کاسه پرداز. [ س َ / س ِ پ َ ] ( نف مرکب ) مرادف سفره پرداز. ( آنندراج ). رجوع به سفره پرداز شود :
تبسم کنان گل برآورده سر
که ای کاسه پرداز خونین جگر
مرا مهلت عمر چندان کجاست
که پشت محبت کنم با تو راست.
تبسم کنان گل برآورده سر
که ای کاسه پرداز خونین جگر
مرا مهلت عمر چندان کجاست
که پشت محبت کنم با تو راست.
سالک قزوینی ( آنندراج ).
فرهنگ عمید
بسیار خوار، پرخور.
کلمات دیگر: