مترادف چاپ کردن : طبع کردن، به طبع رساندن، به چاپ رساندن، منتشر کردن
چاپ کردن
مترادف چاپ کردن : طبع کردن، به طبع رساندن، به چاپ رساندن، منتشر کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
انشر , طبعة
مترادف و متضاد
منتشر کردن، منتشر شدن، صادر کردن، چاپ کردن، منتشر ساختن، طبع ونشر کردن
تکثیر کردن، دوباره ساختن، چاپ کردن، فرااوردن، دو بار تولید کردن، باز عمل آوردن
ماشین کردن، چاپ کردن
طبع کردن، بهطبع رساندن، به چاپ رساندن، منتشر کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) نقش کردن نوشته ها و تصاویر روی کاغذ با آلات و ابزار مخصوص طبع کردن .
← چاپ
لغت نامه دهخدا
چاپ کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چاپ زدن. طبع کردن. بطبع رسانیدن. باسمه کردن. و رجوع به باسمه کردن شود.
فرهنگستان زبان و ادب
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← چاپ
کلمات دیگر: