کلمه جو
صفحه اصلی

جاخالی کردن

فارسی به انگلیسی

to give way, to side step

فارسی به عربی

حوض السفن

مترادف و متضاد

dock (فعل)
کوتاه کردن، بریدن، جاخالی کردن

levant (فعل)
جاخالی کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) خود را کنار کشیدن خود را جمع کردن .

فرهنگ معین

(کَ دَ ) (مص ل . ) خود را کنار کشیدن .

لغت نامه دهخدا

جاخالی کردن. [ ک َ دَ] ( مص مرکب ) خود را کنار کشیدن. خود را جمع کردن.


کلمات دیگر: