پاپی شدن
فارسی به انگلیسی
to hound or persecute, to insist or urge on
bother, gibe, harass, harassment, pursue, taunt, torment, worry
فارسی به عربی
کلب الصید
مترادف و متضاد
ازار کردن، دنبال کردن، پاپی شدن، جفا کردن، دائما مزاحم شدن و اذیت کردن
تعقیب کردن، با تازی شکار کردن، پاپی شدن
پاپی شدن، سماجت کردن، پافشاری کردن، اصرار ورزیدن، تکیه کردن بر
فرهنگ فارسی
( مصدر )۱- پاپی شدن در امری.اصرار ورزیدن ۲ - امریرا دنبال کردن تعقیب کردن . ۳ - پاپی شدن کسی را. ایراد گرفتن بر او اذیت کردن وی ایذا .
پاپی شدن امری را اصرار ورزیدن در آن
پاپی شدن امری را اصرار ورزیدن در آن
لغت نامه دهخدا
پاپی شدن. [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پاپی شدن امری را؛ اصرار ورزیدن در آن. دنبال کردن آن.
پیشنهاد کاربران
در امری اصرار ورزیدن، سِمِج بودن، سِماجت! - دنبال کردن، تعقیب کردن، پیگیر! - ایرادگرفتن، توجه کردن، بند کردن، گیر دادن، قفلی زدن!
آویزون!
پافشاری، الحاح!
کلمات دیگر: