مترادف رابط : پیوندگر، میانجی، واسطه
برابر پارسی : میانجی، وابسته
intermediary, communicating
adapter, adaptor, bridge, connection, copulative, go-between, intermediary
پیوندگر، میانجی، واسطه
پیوندی بین دو نقطۀ متوالی یا تقاطع در یک شبکۀ ارتباطی
میانجی، وابسته