کلمه جو
صفحه اصلی

ساختار


مترادف ساختار : قالب، فرم، شکل، بافتار، ساختمان، اسکلت، بنیاد، بنا

فارسی به انگلیسی

anatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system, texture, frame-work

anatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, formation, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system, texture


مترادف و متضاد

structure (اسم)
ترکیب، ساختمان، بناء، سازمان، ساخت، ساختار

قالب، فرم، شکل


بافتار


ساختمان


اسکلت


بنیاد، بنا


۱. قالب، فرم، شکل
۲. بافتار
۳. ساختمان
۴. اسکلت
۵. بنیاد، بنا


فرهنگ فارسی

سازمان درونی یک جمله یا واحدهای دستوری کوچک‌تر


فرهنگ معین

(اِمر. ) ۱ - چگونگی ساختمان چیزی . ۲ - ترتیب اجزا و بخش های یک جسم .

دانشنامه عمومی

ساختار (به انگلیسی: Structure) به صورت کلی به الگو یا آرایش یا سازماندهی اجزای مرتبط در یک شیء مادی یا یک سیستم گفته می شود که بر اثر مشاهده یا بازشناخت الگو قابل تشخیص و کشف است.
ساختار بلوری
ساختمان داده ها
سازه (ساختمان)
زمین شناسی ساختاری
ساختار پروتئین
متغیر
ساختار در زبان فارسی با سازه دارای تفاوت است. سازه به ساختارهای سازمان دهی شده از سوی بشر گفته می شود که دارای وظایف مشخصی است و عموماً در مهندسی سازه و بعضاً در دیگر علوم مهندسی کاربرد دارد.تفاوت ساختار با سازه در آن است که ساختار یک فرم طبیعی دارد حال آنکه سازه دارای طراحی انسانی و مخلوق دست بشر است. ساختارها انواع مختلفی دارند. اجزای ساختار می توانند دارای ارتباطی طولی (سلسله مراتبطی) یا ارتباط عرضی (موازی) باشند یا دارای روابطی پیچیده تر باشند.
از اصطلاح ساختار در علوم گوناگون مانند شیمی، ساختمان، زیست شناسی، موسیقی، علوم اجتماعی، اطلاعات رایانه ای استفاده می شود و بسته به موضوع، مفاهیم متفاوتی ارائه می دهد.

فرهنگستان زبان و ادب

{construction} [زبان شناسی] سازمان درونی یک جمله یا واحدهای دستوری کوچک تر

جدول کلمات

ترکیب

پیشنهاد کاربران

چگونگی ساختمان چیزی, ترتیب اجزاء و بخش های یک جسم, چیز ساخته شده.
در شعر به معنای قالب شعر است.

سامان کلی اجزا و بخش ها براساس ارتباط پویای آن ها. این واژه در هنر یا مهندسی کاربرد دارد، ولی مثلاً در هندسه به کار نمی رود ( زیرا در هندسه با مقولات دینامیک سر و کاری نیست ) .
ساختار صُوری :
[اصطلاح «ساختار»، همچنین به نمود سه بُعدی شکل ها در فضای پرسپکتیوی اطلاق می شود. ]

مکانیسم

سازه

چارچوب
چهارچوب

تشکیلات

انگلیسی به فارسی

شکل . . .


کلمات دیگر: