مترادف حادثه جو : غوغاطلب، فتنه جو، ماجراجو، ماجراطلب، واقعه طلب، غوغایی، فتنه انگیز، مخاطره جو، مخاطره طلب متضاد حادثه جو : سلیم، سلیم النفس، مصلح، مصلحت جو، آرامش طلب
adventurer (اسم)ماجراجو، جسور، حادثه جوadventurous (صفت)حادثه جو، پرماجرا، پرحادثه، بی پروا، دلیرerrant (صفت)منحرف، سرگردان، اواره، حادثه جو، بد نام