کلمه جو
صفحه اصلی

ضخیم


مترادف ضخیم : تناور، خشن، درشت، دفزک، زبر، ستبر، قطور، کلفت، گند

متضاد ضخیم : باریک، لطیف

برابر پارسی : کلفت، پیکر، ستبر

فارسی به انگلیسی

thick


thick, coarse

فارسی به عربی

مجموع اجمالی

مترادف و متضاد

تناور، خشن، درشت، دفزک، زبر، ستبر، قطور، کلفت، گند ≠ باریک، لطیف


fat (صفت)
چرب، چربی دار، فربه، چاق، ضخیم، سمین

big (صفت)
بزرگ، ابستن، سترگ، با عظمت، ستبر، دارای شکم برامده، ضخیم

thick (صفت)
سفت، انبوه، گل الود، چاق، کلفت، ستبر، ضخیم، تیره، غلیظ، پر پشت، چاق و چله، گرفته، ابری، زیاد، صخیم

stout (صفت)
سخت، محکم، شق، تنومند، ستبر، ضخیم، نیرومند، چاق و چله، تومند، با اسطقس، قوی بنیه

bulky (صفت)
بزرگ، ضخیم، جسیم

فرهنگ فارسی

کلان، ستبر، کلفت ازهرچیزی
( صفت ) تناور ستبر بزرگ جثه . توضیح به این معنی در قاموسهای معتبر عربی نیامده و اصل آن ضخم است .
ضخم . ستبر . هنگفت

فرهنگ معین

(ضَ ) [ ع . ] (ص . ) تناور، ستبر، کلفت .

لغت نامه دهخدا

ضخیم. [ ض َ ] ( ع ص ) ضَخم. ضخمة. تناور. ستبر. بزرگ جثه. هنگفت. ج ، ضِخام.

فرهنگ عمید

ستبر، کلُفت.

جدول کلمات

کلان

پیشنهاد کاربران

این واژه اربی است و پارسی جایگزین اینهاست:
پینا pinã ( سنسکریت )
سَنیگ sanig ( سنسکریت: سْنیگدهَ snigdha )
ستبر setabr ( پهلوی )
کلفت koloft ( پارسی دری )
مِدورا medurã ( سنسکریت )

کلفت

کلفت. . . . کلان . . . .


کلمات دیگر: