کلمه جو
صفحه اصلی

زاج


برابر پارسی : زاگ، رنگ بلور، زاغ

فارسی به انگلیسی

alum, vitriol, sulphate

alum


فارسی به عربی

شب

مترادف و متضاد

alum (اسم)
زاج سفید، زاج

vitriol (اسم)
زاج، توتیا، تند و سوزنده، جوهر گوگرد زدن به، نمک جوهر گوگرد، سخن تند

sulphate (اسم)
زاج، سولفات، توتیا

sulfate (اسم)
زاج، سولفات، توتیا

vitriolic (صفت)
زاج، توتیا، تند و سوزنده، نمک جوهر گوگرد، سخن تند، جوهر گوگرد

فرهنگ فارسی

زاچ، زاچه، زاییده، زن تازه زایمان کرده ، جسمی معدنی وبلوری شکل برنگهای سفیدسبزکبود
( اسم ) ملحی است معدنی و بلوری شکل و ترکیب آن عبارت است از سولفات مضاعف آلومینیوم با یکی از فلزات قلیایی است . این فلزات همه متحدالشکل و به صورت سیستمهای منظم با ۲۴ ملکول آب متلور میشوند . مزه آنها شیرین و قابض است و معمولا در آب حل میگردند جمع زاجات . یا زاج آهن زاج سبز . یا زاج ابیض زاج سفید . یا زاج احمر قسمتی از زاج سفید مایل به سرخی است وجوف آن سیاه و با تجاویف و ثقبه ها و غلیظ تر از دیگر اقسام و در جمیع افعال مانند آنهاست . یا زاج اخضر زاج سبز . یا زاج اسود زاج کفشگران . یا زاج اساکفه زاج کفشگران . یا زاج اصفر زاج زرد . یا زاج بلور زاج سفید شب یمانی . یا زاج پتاسیم ( پطاسیم ) زاج معمولی . یا زاج زرد بهترین قسم زاج است و افضل آن برنگ طلایی و درخشنده است و سوخته آن لطیفتراست زاج اصفر . یا زاج سبز سولفات دوفر زاج آهن . یا زاج سفید زاج معمولی سولفات مضاعف پتاس و آلمین . یا زاج سیاه زاج کفشگران . یا زاج کبود کات کبود سولفات مس . یا زاج کفشگران قسمی از زاج سفید است که چون آب بدان رسد سیاه گردد طبیعت آن مانند اقسام دیگر و قابضتر از آنهاست زاج اساکفه مالیطرنا ملیطرنا . یا زاج معمولی مرکب از یک ملوکول سولفات آلومینیوم و یک ملکول سولفات پتاسیم و ۲۴ ملکول آب و آن جسمی است سفید رنگ در آب سرد کم محلول ولی در آب گرم محلول است دارای طعمی قابض است و در ۱٠٠ درجه حرارت آب خود را از دست میدهد و در حرارت بیشتر به شکلی مخصوص شبیه به قارچ در می آید .
فارسی معرب است و آن را شب یمانی نیز گویند و در ساختن مرکب بکار می رود

فرهنگ معین

[ په . ] (ص . ) زائو.
[ معر. ] (اِ. ) معرب زاگ ، جسمی است معدنی و بلوری شکل به رنگ های سفید، کبود، سبز، سیاه ، که مزة آن شیرین و قابض است و معمولاً در آب حل می شود.

[ په . ] (ص .) زائو.


[ معر. ] (اِ.) معرب زاگ ؛ جسمی است معدنی و بلوری شکل به رنگ های سفید، کبود، سبز، سیاه ، که مزة آن شیرین و قابض است و معمولاً در آب حل می شود.


لغت نامه دهخدا

زاج . (اِخ ) لقب احمدبن منصور حنظلی (محدّث ) است . (تاج العروس ) (منتهی الارب ). و رجوع به احمدبن منصور شود.


زاج . (ص ، اِ) زن نوزای . (شرفنامه ٔ منیری ). زن نوزائیده . (برهان ). نفساء :
دلیری که ترسد ز پیکان تیر
زن زاج خوانش مخوانش دلیر.

ابوالمؤیدبلخی .


و آن را زاچ و زچه نیز خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ) (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به زاچ و زچه در لغت نامه شود.

زاج . (معرب ، اِ) فارسی معرب است و آن را شب یمانی نیز گویند و در ساختن مرکب بکار برند. (لسان العرب ). زاج ، زاک ، معرب است و آن انواع است .(منتهی الارب ). فارسی معرب است . (المعرب جوالیقی ).
معرب زاک است که بهندی پهنگری گویند. (غیاث اللغات ). حمداﷲ مستوفی آرد: سبب تولد [ زاجات ] بعضی گویند اجزاء محرقه ٔ مائی و ارضی با هم اختلاط سخت کنند و قوت حرارت آفتاب در آن مؤثر شده و دهنیت و ملحیت و کبریتی از آن پیدا شود اگر در معدنش قوت حدیدی غالب بود زاج سرخ و زرد باشد و اگر قوه ٔ نحاسی بیشتر بود سبز باشد. و بعضی گویند زاج از زیبق مرده و کبریت متولد شده و رنگش سرخ و زرد و سیاه و سفید بود. سبز قلقطارو قلقذیس است . و قلشدر را ماند و طعمش شیرین بود و زرد زاج مداد است و میانش چون صمغ بود و پاک تر باشد و سرخ و سیاه زاج کفشگران و رنگرزان بود و سفید را سوری خوانند و در جبال جیلان و طبرستان بیشتر بود و مجموع زاجات جرب و ناسور و رعاف و دندان خوره را مفید بود و از دودش موش و مگس بگریزند. (نزهة القلوب مقاله ٔ اول ).
و در همین فصل گوید: اگر [ معدن ] در زمین سبخه یعنی شوره باشد انواع املاح و بوارق و شبوب باشد و اگر در زمین عفصه یعنی از خشکی طعم مازو دهد انواع زاجات دهد.
و در ج 3 ص 205 آرد: معادن [ زاجات ] فراوان است . آنچه در ملک ایران است ثبت کنم ، معدنی بکوه هوین [ هرین ] لُر کوچک چشمه ای است زاج به الوان میدهد. معدن بکوه دماوند معدن دیگربه طارمین قزوین . (نزهة القلوب ج 3 ص 205).
مؤلف اختیارات بدیعی گوید: زاج را انواع است سفید و سرخ و سبز. و زرد و زاج سپید قلدیس خوانند و شوغار گویند و بیونانی خلقنیس و بشیرازی زاغ سیبی و زاج سرخ سوری خوانند و زاج سبز قلقنت و کلقند خوانند و قلقطار زاج زرد است ، بپارسی زاج شتردندان خوانند و بهترین آن مصری بود و براق مانندزرنیخ بدخشی و چون در دست مالند فرود ریزد و پاک بود و کهنه نباشد و نوعی از زاج سوری هست که بپارسی زاغ کفشگران خوانند و بشیرازی زاغ سیاه خوانند و بیونانی مالیطرنا و ملیطرنا نیز گویند. و جالینوس گوید: قلقطار چون کهنه شود زاج گردد و وی معتدل ترین همه ٔ زاجات بود و محرق وی الطف محرقات بود. و زاج احمر و اصغر و اخضر در قوه مانند یکدیگرند لیکن اختلاف در غلظ و لطافت است . و لطیف ترین ، سپید است و قوی ترین سبز. وغلیظترین سرخ . و قلقطار خیرالامور اوسطها بود و متوسط بود میان غلظ و لطافت . و زاجی دیگر هست که بیونانی مسیق [ میسو ] گویند و بهترین آن قبرسی بود که لون آن مانند زر بود. و طبیعت قلقطار گرم و خشک بود و قابض بود. و از خوردن زاجات سرفه ٔ سخت پیدا شود تا بحدی که بسا بکشد و مداوای آن بشیر تازه و مسکه و قند ومانند آن کنند. (اختیارات بدیعی ). شیمی دانان قدیم اقسام سولفات ها (کبریتها) را بنام زاج ، ویتریول و یا کوپروز مینامیده اند و انواع مختلف آن را با قید سبز، کبود (سولفات آهن ، مس ) و مانند آن از یکدیگر متمایز می ساخته اند. سولفات نشادر را ویتریول یا کوپروز نشادری و سولفات جیر [ آهک ] را ویتریول یا کوپروز آهک میگفته اند. سولفات آهن را مرسیال نیز میگفته اند این اقسام مختلف ویتریول یا سولفاتها را زاج نیز می گفته اند و برای تشخیص و جدا ساختن اقسام آن از یکدیگر قید آهن ، مس ، نشادر، آهک و یا سبز، سرخ ، کبود، زرد بدان میافزودند. ولکن زاج حقیقی اکسید اول آهن است که از ترکیب آن با صمغ و آب مرکب سیاه تهیه میشود و از نمکهائی است که بطور آزاد نیز در طبیعت بدست میاید ودر طب استعمال میشود. زاج هنگامی که خشک است برنگ سفید است و چون تبلور یافت سبز متمایل بکبود میگردد. و بصورت ورقه های مختلفةالاضلاع شفاف و خوشرنگ دیده میشود. این زاج بدون بو و مزه و دارای خاصیت قبض شدید میباشد. وزن نوعی آن 880، 1 است .
ترکیبات زاج : 01، 29 حامض کبریتیک (اسید سولفوریک ) 43 و 25 اکسید اول آهن و 56. 45 آب است . چون درمعرض هوا قرار گیرد یک قشر زرد و نرم آن را میپوشاند. زاج در معادل یک برابر یا دو برابر خود آب سرد و در معادل 14 یا 34 آب جوش حل میشود و در الکل قابل حل نیست . (از دائرة المعارف بستانی ). و از زاج برای رنگ آمیزی غشاء سلولزی و انعقاد لعابها استفاده میشود.(گیاه شناسی مهندس ثابتی ص 43، 64 و 65). و نیز در تهیه ٔ اتراکسید و تبدیل الکلها یا فنل و الکل به اتراکسید بکار میرود. (روش تهیه ٔ مواد آلی دکتر رضا صفوی ص 354). و رجوع به تذکره ٔ ضریر انطاکی ، کائنات الجوّ ابوحاتم اسفزاری ، مخزن الادویه ، بحر الجواهر و مفاتیح العلوم خوارزمی شود.


زاج . [ جِن ْ ] (ع ص ) کاری که انجام آن آسان باشد: زجا الامرُ زَجْواً؛ تیسَّرَ و زَجا الخراج ؛ تیسرت جبایته فهو زاج . (اقرب الموارد).


زاج. ( ص ، اِ ) زن نوزای. ( شرفنامه منیری ). زن نوزائیده. ( برهان ). نفساء :
دلیری که ترسد ز پیکان تیر
زن زاج خوانش مخوانش دلیر.
ابوالمؤیدبلخی.
و آن را زاچ و زچه نیز خوانند. ( شرفنامه منیری ) ( برهان ) ( آنندراج ). و رجوع به زاچ و زچه در لغت نامه شود.

زاج. ( معرب ، اِ ) فارسی معرب است و آن را شب یمانی نیز گویند و در ساختن مرکب بکار برند. ( لسان العرب ). زاج ، زاک ، معرب است و آن انواع است.( منتهی الارب ). فارسی معرب است. ( المعرب جوالیقی ).
معرب زاک است که بهندی پهنگری گویند. ( غیاث اللغات ). حمداﷲ مستوفی آرد: سبب تولد [ زاجات ] بعضی گویند اجزاء محرقه مائی و ارضی با هم اختلاط سخت کنند و قوت حرارت آفتاب در آن مؤثر شده و دهنیت و ملحیت و کبریتی از آن پیدا شود اگر در معدنش قوت حدیدی غالب بود زاج سرخ و زرد باشد و اگر قوه نحاسی بیشتر بود سبز باشد. و بعضی گویند زاج از زیبق مرده و کبریت متولد شده و رنگش سرخ و زرد و سیاه و سفید بود. سبز قلقطارو قلقذیس است. و قلشدر را ماند و طعمش شیرین بود و زرد زاج مداد است و میانش چون صمغ بود و پاک تر باشد و سرخ و سیاه زاج کفشگران و رنگرزان بود و سفید را سوری خوانند و در جبال جیلان و طبرستان بیشتر بود و مجموع زاجات جرب و ناسور و رعاف و دندان خوره را مفید بود و از دودش موش و مگس بگریزند. ( نزهة القلوب مقاله اول ).
و در همین فصل گوید: اگر [ معدن ] در زمین سبخه یعنی شوره باشد انواع املاح و بوارق و شبوب باشد و اگر در زمین عفصه یعنی از خشکی طعم مازو دهد انواع زاجات دهد.
و در ج 3 ص 205 آرد: معادن [ زاجات ] فراوان است. آنچه در ملک ایران است ثبت کنم ، معدنی بکوه هوین [ هرین ] لُر کوچک چشمه ای است زاج به الوان میدهد. معدن بکوه دماوند معدن دیگربه طارمین قزوین. ( نزهة القلوب ج 3 ص 205 ).
مؤلف اختیارات بدیعی گوید: زاج را انواع است سفید و سرخ و سبز. و زرد و زاج سپید قلدیس خوانند و شوغار گویند و بیونانی خلقنیس و بشیرازی زاغ سیبی و زاج سرخ سوری خوانند و زاج سبز قلقنت و کلقند خوانند و قلقطار زاج زرد است ، بپارسی زاج شتردندان خوانند و بهترین آن مصری بود و براق مانندزرنیخ بدخشی و چون در دست مالند فرود ریزد و پاک بود و کهنه نباشد و نوعی از زاج سوری هست که بپارسی زاغ کفشگران خوانند و بشیرازی زاغ سیاه خوانند و بیونانی مالیطرنا و ملیطرنا نیز گویند. و جالینوس گوید: قلقطار چون کهنه شود زاج گردد و وی معتدل ترین همه زاجات بود و محرق وی الطف محرقات بود. و زاج احمر و اصغر و اخضر در قوه مانند یکدیگرند لیکن اختلاف در غلظ و لطافت است. و لطیف ترین ، سپید است و قوی ترین سبز. وغلیظترین سرخ. و قلقطار خیرالامور اوسطها بود و متوسط بود میان غلظ و لطافت. و زاجی دیگر هست که بیونانی مسیق [ میسو ] گویند و بهترین آن قبرسی بود که لون آن مانند زر بود. و طبیعت قلقطار گرم و خشک بود و قابض بود. و از خوردن زاجات سرفه سخت پیدا شود تا بحدی که بسا بکشد و مداوای آن بشیر تازه و مسکه و قند ومانند آن کنند. ( اختیارات بدیعی ). شیمی دانان قدیم اقسام سولفات ها ( کبریتها ) را بنام زاج ، ویتریول و یا کوپروز مینامیده اند و انواع مختلف آن را با قید سبز، کبود ( سولفات آهن ، مس ) و مانند آن از یکدیگر متمایز می ساخته اند. سولفات نشادر را ویتریول یا کوپروز نشادری و سولفات جیر [ آهک ] را ویتریول یا کوپروز آهک میگفته اند. سولفات آهن را مرسیال نیز میگفته اند این اقسام مختلف ویتریول یا سولفاتها را زاج نیز می گفته اند و برای تشخیص و جدا ساختن اقسام آن از یکدیگر قید آهن ، مس ، نشادر، آهک و یا سبز، سرخ ، کبود، زرد بدان میافزودند. ولکن زاج حقیقی اکسید اول آهن است که از ترکیب آن با صمغ و آب مرکب سیاه تهیه میشود و از نمکهائی است که بطور آزاد نیز در طبیعت بدست میاید ودر طب استعمال میشود. زاج هنگامی که خشک است برنگ سفید است و چون تبلور یافت سبز متمایل بکبود میگردد. و بصورت ورقه های مختلفةالاضلاع شفاف و خوشرنگ دیده میشود. این زاج بدون بو و مزه و دارای خاصیت قبض شدید میباشد. وزن نوعی آن 880، 1 است.

فرهنگ عمید

جسمی معدنی، بلوری شکل، و به رنگ های سفید، سبز، سیاه، و کبود با خاصیت قبض شدید که در آب حل می شود و در طب و صنعت به کار می رود.
* زاج سبز: (شیمی ) = سولفات دوفر
* زاج سفید: (شیمی ) سولفات پتاس و آلومینیم، جسمی بلوری حلال در آب، با خاصیت قبض بسیار که در نساجی، داروسازی، و رنگرزی کاربرد دارد.
* زاج کبود: (شیمی ) = کات١
زنی که کمتر از هفت روز از زایمان او گذشته، زائو: دلیری که ترسد ز پیکار شیر / زن زاج خوانش مخوانش دلیر (ابوالمؤید بلخی: شاعران بی دیوان: ۵۹ ).

جسمی معدنی، بلوری‌شکل، و به‌رنگ‌های سفید، سبز، سیاه، و کبود با خاصیت قبض شدید که در آب حل می‌شود و در طب و صنعت به کار می‌رود.
⟨ زاج سبز: (شیمی) = سولفات‌دوفر
⟨ زاج سفید: (شیمی) سولفات پتاس و آلومینیم؛ جسمی بلوری حلال در آب، با خاصیت قبض بسیار که در نساجی، داروسازی، و رنگرزی کاربرد دارد.
⟨ زاج کبود: (شیمی) = کات١


زنی که کمتر از هفت روز از زایمان او گذشته؛ زائو: ◻︎ دلیری که ترسد ز پیکار شیر / زن زاج خوانش مخوانش دلیر (ابوالمؤید بلخی: شاعران بی‌دیوان: ۵۹).


دانشنامه عمومی


وبگاه سیناتو
زاج یا آلوم، ترکیب شیمیایی خاصی است که در کلاس خاصی از ترکیبات شیمیایی قرار داردترکیب خاصی با فرمول KAl (SO4)2.12H2O است. طبقه وسیع تری از ترکیبات شناخته شده به عنوان آلوم ها با فرمول AB (SO4)2.12H2O وجود دارد.AB(SO4) 2.12H2O.مقادیر زیادی از آن در یمن موجود می باشد و از رده سنگ های معدنی موجود در بعضی کوه های یمن است، این ماده در عطاری ها موجود بوده و برای اهداف پزشکی و به عنوان ماده ای ضد عرق و برای پاکسازی دندان شناخته می شود و این خواص آن به دلیل مواد سولفات آلومینیوم موجود در آن می باشد .
چهار نوع مختلف از زاج وجود دارد به نام های آلوم آمونیوم, آلوم پتاس, آلوم کروم و آلوم قلیایی
1- آلوم آمونیوم : از نظر شیمیایی, آلوم آمونیوم با فرمول NH4AL(SO4)2.12H2O معرفی می شود. این نوع زاج یک آلومینیوم دو سولفاته است. این گونه از زاج در طبیعت کریستاله و سفید رنگ است.

دانشنامه آزاد فارسی

زاج (alum)
هریک از سولفات های دوگانۀ فلز، رادیکال یک ظرفیتی یا فلزات سه ظرفیتی. نمونۀ آن سولفات های دوگانۀ سُدیم و پتاسیم فلزی یا آمونیوم رادیکال یک ظرفیتی و فلزات سه ظرفیتی آلومینیوم، کرُم یا آهن است. متداول ترین زاج سولفات دوگانۀ پتاسیُم و آلومینیومK۲Al۲(SO۴)۴. ۲۴H۲O است؛ گرد بلورینۀ سفیدرنگی که به سادگی در آب حل می شود و برای درمان امراض جلدی جانوران به کار می رود. زاج های دیگر در کاغذسازی، و برای تثبیت رنگ در صنایع نساجی به کار می روند. مادّه خام تولید زاج های متداول سنگ معدن زاجاست که عمدتاً از آلونیتیا سنگ زاجتشکیل شده است. این کانی را با مادۀ سوختی مخلوط، و در کوره، در مجاورت هوا، برشتهمی کنند. تودۀ به دست آمده را در آب جوش می خیسانند و مایع صاف و زلال را خارج می کنند و می گذارند متبلور شود. همچنین، زاج را از پلمه سنگ زاجو با تجزیۀ تدریجی، براثر قرارگرفتن در معرض هوا، یا با برشته کردن به دست می آورند. طی این فرآیند، اسید سولفوریک آزاد نیز تشکیل می شود که با اثر گذاشتن بر خاک رُسسولفات آلومینیوم تولید می کند و با انحلال استخراج می شود. براثر افزودنِ سولفات پتاسیم یا آمونیم به محلول، زاج سفیدیا زاج آمونیاکتولید می شود. اکثر زاج ها اسیدی اند، اما اگر به آرامی به محلول آن ها قلیا اضافه شود، رسوبی تشکیل می دهند که با هم زدنِ دوباره حل می شود. اگر این عمل تا جایی ادامه یابد که رسوب دیگر حل نشود، مادۀ حاصل زاج خنثیخواهد بود که در رنگرزی، برای کمک به چسبیدن رنگ به پارچه بسیار مصرف می شود.

پیشنهاد کاربران

زاج سفید
نام علمی: Steoptria - Alon - aloman - alen
نام های دیگر :
فارسی: زاک، زاغ، زاج
عربی: شب
یونانی: خلل القیس
هندی: پهتکری
نام های محلی:
زمه ( مشهدی ) ، زی ( ترکی ) ، زمج ( افغانی ) ، شیب ( ارمنی ) ( قلقطار، قلقد یس، نحاس )
طب سنتی در ایران در دهه اخیر همراه با نام گیاهان دارویی شناخته شده در صورتی که طب سنتی ایران شامل ادویه طب سنتی است و تنها گیاهان نمی باشند ادویه طب سنتی شامل ( معدنی، حیوانی، گیاهی ) است.
گوشه ای از این اقیانوس بی کران، معدنی ها می باشند که زاج ها با متجاوز از 25 نوع یکی از این مواهب هستند.
زاج نیز همچون برخی گیاهان از ادویه ضد عفونت می باشد به دلیل آنکه دارای مواد قابضه می باشد. جسمی معدنی بلوری و در اثر تاثیر مواد معدنی به رنگ های متفاوت دیده می شود.
انواع:
متجاوز 25 نوع موجود می باشد.
به علت کثرت انواع مشهورترین آنها را بیان می شود. زاج سفید ( شوغار ) ، احمر، اخضر، اصفر، اسود، سرخ و سیاه ( رنگ رزان و کفشگران ) ، زاج الاساکفه، مقطر، جامد، مبطوخ، بلوری، قبرسی، لاری، رومی، روش، شرقی، انگلیسی، شیری، پاریسی ( قلقند، قلقنت سوری، شیرازی )
انتشار:
از انواع زاج چنین بر می آید که در اکثر نقاط جهان موجود می باشد اما در کشور ما از مشهورترین مکان ها زاکان، قزوین، طارم و زاگون تهران می باشد و اگر در جاده هراز در منطقه آب اسک توقفی نموده باشید. آب جاری این منطقه آب زاج می باشد که رسوبات آن در رودی کوچک به وضوح نماینان و حوضچه ای کوچک آب زاج نیز هنوز در این مکان جهت کسانی که دچار مشکل پوستی هستند قابل استفاده می باشد.
اجزاء:
زاج سفید خفیف الوزن ( سبک وزن ) بهترین آن مصری براق مانند زرنیخ بد خشی است که در دست زود ریز می شود و غالباً جسمی بلوری با مزه کس و ظاهری مانند نمک سنگ و نمک ترکی دارد.
مواد متشکله زاج:
زاج ها دارای مواد فلزی گوناگون می باشند سفید آن دارای حامض کبریتیک ( اسید سولفوریک ) ، اکسید اول آهن و آب سولفات پتاسیم، آلومین می باشد.
زاج سبز:
دارای سولفات آهن، زاج کبود یا کات کبود دارای سولفات مس.
طبیعت:
انواع زاج سبز دارای مزاج در سوم گرم و خشک مایل لطافت و زاج سفید از همه نوع آن لطیفتر است.
زاج زرد:
در سوم گرم و خشک بر عکس املاح که در سوختن غلیظ می شود، زاج سبز در سوختن غلیظ می شود، زاج سبز در سوختن لطیف می شود.
افعال و کاربردهای زاج در طب سنتی ایران: قابض ( جمع کننده اندام ) ، جالی ( پاک کننده ) است.
اندام سر: رفع عرق ریزی پیشانی و صورت
موی سر: به گفته شیخ الرئیس خوردن یک درم ( 3گرم ) ( زاج احمر ) موی سفید را می ریزاند و بجای آن موی سیاه می رویاند در افراد مرطوب قوی المزاج مؤثر است.
به علت تجفیف زیاد ( زاج اصفر ) برای مو مانند زاج احمر مصرف شود و بایستی آب زیاد مصرف شود.
کرم معده: جهت اخراج حب القرع ( زاج اخضر )
دهان: قیروطی آن جهت اکله دهان، پاشیدن پودر آن در دهان جهت رفع عفونت
زاج ( اصفر ) را نرم ساِئیده با سوزنجان زیر زبان نگه دارند جهت صفدع، اکله دهان، قلاع دهان نافع است
حلق: غرغره جهت عضلات حلق
بینی: نفوخ آن جهت رعاف
گوش: تنقیه چرک گوش ( رفع عفونت ) - فتیله با عسل جهت قروح گوش ( رفع عفونت )
دندان: ورم بن دندان، درد دندان ( زاج الاساکفه )
چشم: با عسل جهت سطری پلک چشم
شستن با زاج و آب باران رفع غشاوه رقیق چشم و بیاض می نماید
پوست: ازاله گوشت زائد، رفع بیاض پوست، ناخنه، جرب، جمره، سلعه، حکه خشک، قروح خبیثه ( رفع عفونت )
رفع بریدگی جلدی بوسیله مالیدن زاج و یا زرور آن.
مالیدن زاج بر جوش غرور ( کاهش جوش )
مثانه: دفع قروح مثانه ( عفونت )
دفع قرحه احلیل ( عفونت )
کلیه: تفتیت حصاه ( بایستی داروسازی شود )
ضربدیدگی: کماد زاج و ضماد زاج و نمک جهت دررفتگی عضلات و کوفتگی
بواسیر:جهت بواسیر و نواصیر مقعد
رحم: حمول آن بهبود عفونت و ترشحات
ته زن آن بواسطه قبضوت زاج جمع کننده رحم حمول زاج با آب گندنا جهت نزف الدم رحم ( عفونت )
عرق النسا: حقنه زاج ( الاساکنه ) جهت عرق النسا.
داروسازی:
در داروسازی به صورت، غسول، غرغره، مضمضه، کحل، حمول، سفوف، سنون، گرد، لوسیون، پوسیون، حب، نفوخ، ذرور مصرف دارد.
مضرات زاج:
از خوردن اقسام زاج سرفه دموی و سل و قروح اعضا با طنی امعا و سجح حاصل می شود. زیاده از 3 گرم زاج ( زرد ) کشنده است.
مصلح زاج:
آشامیدن شیر تازه دوشیده شده ، کره تازه، شربت زوفا
مانع الجمع ( تداخل و عدم سازش ) :
قلیائیات، کربوتاتها، املاح فلزی، با زاج مصرف نشود.
پادزهر: بی کربنات دو سود ( جوش شیرین )
روش شناخت:
زاج سفید، کاغذ تورنسل را قرمز می کند و روش شناخت زاج مقطر با مالیدن به فولادی رنگ فولاد مسی می شود.
حیوانات:
از دود دادن زاج موش و مگس گریزان هستند، مالیدن محلول 50% زاج کبود به زخم پای دام باعث بهبود زخم می شود.
دباغی:
آش کردن پوست
رنگرزی:
جهت رنگرز ی ابتدا پارچه را در زاج شسته سپس خشک کرده، رنگ می کنند و بطور کلی جهت دندانه دار کردن رنگ بکار می آید.
مرکب سازی:
در صنعت مرکب سازی بکار می آید. اشعار زیادی در این رابطه وجود دارد از جمله قطعه مشهور
هم سنگ دوده زاج است هم وزن هر دو مازو
هم سنگ هر سه صمغ است آنگاه زور بازو
میر علی هروی - کتاب مدادالخطوط
شعر منسوب به صدرالشریعه
فرهنگ افواهی ( فولکلور ) و ادبیات:
زن تازه زا تا هفت روز را زاج می نامند که ادویه ای برای زن زائو وجود دارد که به آن زاجی ( اهل مشهد ) می گویند.
دلیری که ترسد ز پیکان و شیر
زن زاج خوانش نخوانش دلیر
ابوالمؤید بلخی
تجربیات:
اعتقادات: زاج در نزد ایرانیان جایگاه ویژه ای داشته همواره با اسفند سوزانیده می شود. هم جه . . .

نام های محلی:
زمه ( مشهدی ) ، زی ( ترکی ) ، زمج ( افغانی ) ، شیب ( ارمنی ) ( قلقطار، قلقد یس، نحاس )
طب سنتی در ایران در دهه اخیر همراه با نام گیاهان دارویی شناخته شده در صورتی که طب سنتی ایران شامل ادویه طب سنتی است و تنها گیاهان نمی باشند ادویه طب سنتی شامل ( معدنی، حیوانی، گیاهی ) است.
گوشه ای از این اقیانوس بی کران، معدنی ها می باشند که زاج ها با متجاوز از 25 نوع یکی از این مواهب هستند.
زاج نیز همچون برخی گیاهان از ادویه ضد عفونت می باشد به دلیل آنکه دارای مواد قابضه می باشد. جسمی معدنی بلوری و در اثر تاثیر مواد معدنی به رنگ های متفاوت دیده می شود.
انواع:
متجاوز 25 نوع موجود می باشد.
به علت کثرت انواع مشهورترین آنها را بیان می شود. زاج سفید ( شوغار ) ، احمر، اخضر، اصفر، اسود، سرخ و سیاه ( رنگ رزان و کفشگران ) ، زاج الاساکفه، مقطر، جامد، مبطوخ، بلوری، قبرسی، لاری، رومی، روش، شرقی، انگلیسی، شیری، پاریسی ( قلقند، قلقنت سوری، شیرازی )
انتشار:
از انواع زاج چنین بر می آید که در اکثر نقاط جهان موجود می باشد اما در کشور ما از مشهورترین مکان ها زاکان، قزوین، طارم و زاگون تهران می باشد و اگر در جاده هراز در منطقه آب اسک توقفی نموده باشید. آب جاری این منطقه آب زاج می باشد که رسوبات آن در رودی کوچک به وضوح نماینان و حوضچه ای کوچک آب زاج نیز هنوز در این مکان جهت کسانی که دچار مشکل پوستی هستند قابل استفاده می باشد.
اجزاء:
زاج سفید خفیف الوزن ( سبک وزن ) بهترین آن مصری براق مانند زرنیخ بد خشی است که در دست زود ریز می شود و غالباً جسمی بلوری با مزه کس و ظاهری مانند نمک سنگ و نمک ترکی دارد.
مواد متشکله زاج:
زاج ها دارای مواد فلزی گوناگون می باشند سفید آن دارای حامض کبریتیک ( اسید سولفوریک ) ، اکسید اول آهن و آب سولفات پتاسیم، آلومین می باشد.
زاج سبز:
دارای سولفات آهن، زاج کبود یا کات کبود دارای سولفات مس.
طبیعت:
انواع زاج سبز دارای مزاج در سوم گرم و خشک مایل لطافت و زاج سفید از همه نوع آن لطیفتر است.
زاج زرد:
در سوم گرم و خشک بر عکس املاح که در سوختن غلیظ می شود، زاج سبز در سوختن غلیظ می شود، زاج سبز در سوختن لطیف می شود.
افعال و کاربردهای زاج در طب سنتی ایران: قابض ( جمع کننده اندام ) ، جالی ( پاک کننده ) است.
اندام سر: رفع عرق ریزی پیشانی و صورت
موی سر: به گفته شیخ الرئیس خوردن یک درم ( 3گرم ) ( زاج احمر ) موی سفید را می ریزاند و بجای آن موی سیاه می رویاند در افراد مرطوب قوی المزاج مؤثر است.
به علت تجفیف زیاد ( زاج اصفر ) برای مو مانند زاج احمر مصرف شود و بایستی آب زیاد مصرف شود.
کرم معده: جهت اخراج حب القرع ( زاج اخضر )
دهان: قیروطی آن جهت اکله دهان، پاشیدن پودر آن در دهان جهت رفع عفونت
زاج ( اصفر ) را نرم ساِئیده با سوزنجان زیر زبان نگه دارند جهت صفدع، اکله دهان، قلاع دهان نافع است
حلق: غرغره جهت عضلات حلق
بینی: نفوخ آن جهت رعاف
گوش: تنقیه چرک گوش ( رفع عفونت ) - فتیله با عسل جهت قروح گوش ( رفع عفونت )
دندان: ورم بن دندان، درد دندان ( زاج الاساکفه )
چشم: با عسل جهت سطری پلک چشم
شستن با زاج و آب باران رفع غشاوه رقیق چشم و بیاض می نماید
پوست: ازاله گوشت زائد، رفع بیاض پوست، ناخنه، جرب، جمره، سلعه، حکه خشک، قروح خبیثه ( رفع عفونت )
رفع بریدگی جلدی بوسیله مالیدن زاج و یا زرور آن.
مالیدن زاج بر جوش غرور ( کاهش جوش )
مثانه: دفع قروح مثانه ( عفونت )
کلیه: تفتیت حصاه ( بایستی داروسازی شود )
ضربدیدگی: کماد زاج و ضماد زاج و نمک جهت دررفتگی عضلات و کوفتگی
بواسیر:جهت بواسیر و نواصیر مقعد
رحم: حمول آن بهبود عفونت و ترشحات
ته زن آن بواسطه قبضوت زاج جمع کننده رحم حمول زاج با آب گندنا جهت نزف الدم رحم ( عفونت )
عرق النسا: حقنه زاج ( الاساکنه ) جهت عرق النسا.
داروسازی:
در داروسازی به صورت، غسول، غرغره، مضمضه، کحل، حمول، سفوف، سنون، گرد، لوسیون، پوسیون، حب، نفوخ، ذرور مصرف دارد.
مضرات زاج:
از خوردن اقسام زاج سرفه دموی و سل و قروح اعضا با طنی امعا و سجح حاصل می شود. زیاده از 3 گرم زاج ( زرد ) کشنده است.
مصلح زاج:
آشامیدن شیر تازه دوشیده شده ، کره تازه، شربت زوفا
مانع الجمع ( تداخل و عدم سازش ) :
قلیائیات، کربوتاتها، املاح فلزی، با زاج مصرف نشود.
پادزهر: بی کربنات دو سود ( جوش شیرین )
روش شناخت:
زاج سفید، کاغذ تورنسل را قرمز می کند و روش شناخت زاج مقطر با مالیدن به فولادی رنگ فولاد مسی می شود.
حیوانات:
از دود دادن زاج موش و مگس گریزان هستند، مالیدن محلول 50% زاج کبود به زخم پای دام باعث بهبود زخم می شود.
دباغی:
آش کردن پوست
رنگرزی:
جهت رنگرز ی ابتدا پارچه را در زاج شسته سپس خشک کرده، رنگ می کنند و بطور کلی جهت دندانه دار کردن رنگ بکار می آید.
مرکب سازی:
در صنعت مرکب سازی بکار می آید. اشعار زیادی در این رابطه وجود دارد از جمله قطعه مشهور
هم سنگ دوده زاج است هم وزن هر دو مازو
هم سنگ هر سه صمغ است آنگاه زور بازو
میر علی هروی - کتاب مدادالخطوط
شعر منسوب به صدرالشریعه
فرهنگ افواهی ( فولکلور ) و ادبیات:
زن تازه زا تا هفت روز را زاج می نامند که ادویه ای برای زن زائو وجود دارد که به آن زاجی ( اهل مشهد ) می گویند.
دلیری که ترسد ز پیکان و شیر
زن زاج خوانش نخوانش دلیر
ابوالمؤید بلخی
تجربیات:
اعتقادات: زاج در نزد ایرانیان جایگاه ویژه ای داشته همواره با اسفند سوزانیده می شود. هم جهت رفع حشرات وهم بعنوان چشم زخم بکار می رود.
اگر طفلی شیرخواره گریه بیش از حد بنماید و مشکلی نداشته باشد با قرار دادن زاج سفید زیر سر طفل وانداختن آن صبح در آتش طفل آرام می گیرد.
در چلوکبا . . .


کلمات دیگر: