کلمه جو
صفحه اصلی

حسین

فارسی به انگلیسی

masculine proper

فرهنگ اسم ها

اسم: حسین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: hoseyn) (فارسی: حسين) (انگلیسی: hossein)
معنی: خوب، نیکو، صاحب جمال، نام امام سوم شیعیان، حسین: مصغر حسن به معنی خوب، نیکو و صاحب جمال است حسین نام مبارک سومین امام معصوم و فرزند علی امام ( ع ) و فاطمه ( س ) است، که جدش رسول گرامی اسلام ( ص ) او را سرور جوانان بهشت و ریحانه باغ رسالت نامیده و نیز فرمودند: «انّ للحسین فی بواطن المومنین محبه مکنونه» برای امام حسین ( ع ) محبتی پنهان در قلوب مومنین است، و همچنین فرمود: حسین ( ع ) دری از درهای بهشت است امام حسین ( ع ) خلافت یزیدبن معاویه را نپذیرفت و بنا به دعوت مردم کوفه روانه آن دیار شد که با خیانت آنان در محاصره عمّال یزید در صحرای کربلا قرار می گیرد، سرانجام پس از نبردی نمایان مظلومانه و غریبانه به همراه تن از فرزندان و اصحاب با وفایش به شهادت می رسد و بزرگترین حماسه دینی را خلق می کند که پس از گذشت چندین قرن همچنان توفنده و بالنده در قلب تاریخ می جوشد و می خروشد و همه ساله جلوه ای تازه در عاشورای حسینی ظاهر می شود چرا که امام حسین ( ع ) بعنوان رمز عاشورا حقیقتی بیکرانه است و هر چیزی که بیکرانه باشد تکرار ندارد، هر کس را نام «حسین» باشد و عظمت و شأن این نام را حفظ کند محبت امام حسین ( ع ) در قلب او جاری می شود و فروغ هدایت او فرا راه او و خاندانش قرار می گیرد و به او نوید شفاعت در فردای قیامت را می دهد و در برابر حوادث روزگار او را بیمه می کند، مخصوصا پدر و مادری که از فقر محبت فرزند نسبت بخود نگران هستند با انتخاب نام «حسین» و ذکر مدام آن در منزل از مهربانی و صفای بی حد فرزندشان بهره ها خواهند برد، خوشا آنان که هم نام تو باشند چو مرغی بسته دام تو باشند خوشا آنان که در کوی خرابات دمادم مست از جام تو باشند، ( در اعلام ) امام سوم شیعیان و پسر علی ابن ابی طالب ( ع ) از حضرت فاطمه ( س )، مصغر حسن

(تلفظ: hoseyn) (عربی) خوب ، نیکو ؛ (در اعلام) امام سوم شیعیان و پسر علی ابن ابی‌طالب (ع) از حضرت فاطمه(س) .


فرهنگ فارسی

غوری عز الدین موسس خاندان غوریان است که آنانرا آل شنسب یا شنسبانیه نیز گفته اند و آنان از ۵۴۳ تا ۶۱۲ در غور و اطراف آن سلطنت کرده اند .
خوب ونیکو، نام امام سوم شیعیان
( اسم ) ۱ - خوبک نیکوک . ۲ - ( اسم )
ابن احمد بن یعقوب یا حسن ابن احمد از بنی همدان حکیم و فیلسوف و جغرافیدان و نسب شناس است

فرهنگ معین

(حُ سَ یا س ِ ) [ ع . ] (ص . ) مصغر حسن .

لغت نامه دهخدا

حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن درة. رجوع به حسین حلی شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عریف . رجوع به حسین بن ولیدبن نصر شود.


حسین . [ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن نصربن خمیس . رجوع به خمیس شود.


حسین . [ح ُ س َ ] (اِخ ) محمد شریف . رجوع به حسین عمری شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن موسی بن هبةاﷲ. رجوع به حسین جلیس شود.


حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمد نماوی . رجوع به حسین نماوی شود.


حسین . [ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن رشیق . رجوع به حسین تغلبی شود.


حسین. [ ح َ ] ( ع ص ) صاحب جمال. حَسَن.

حسین. [ ح ُ س َ ] ( ع ص مصغر ) مصغر حسن. صاحب جمال. خوب. نیکو. خوبک. || آهنگی از موسیقی.

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) دهی است به فاصله 53500گزی بطرف شمال شرق غوربند مربوط حکومت اعلی پروان که بین 68 درجه و 59 دقیقه و 24 ثانیه طول البلد شرقی و 35 درجه و 6 دقیقه و 43 ثانیه عرض البلدشمالی واقع است. ( فرهنگ جغرافیایی افغانستان ج 2 ).

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن حمزه بن خلیل. شرحی بر قصیده ابن سینا در نفس و روح و «اللاَّلی » و «غایةالامانی » در شرح تصریف عزی زنجانی دارد که در رمضان 1000 هَ. ق. نگاشته است. ( هدیة العارفین ج 1 ص 320 ) ( کشف الظنون ).

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد. رجوع به حسین نطنزی شود.

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن خلیل مغلوی حسام الدین. او راست : شرح ارجوزه سیوطی موسوم به التثبیت عند التبییت. ( کشف الظنون ج 1 ص 344 چ استانبول ).

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن زولاق. متوفی در 387 هَ. ق. رجوع به ابن زولاق در همین لغت نامه و به کشف الظنون شود.

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن معصوم. رجوع به حسین قزوینی شود.

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم تفلیسی. رجوع به حبیش تفلیسی و مقدمه این لغتنامه شود.

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم دلویه ابوسهل مدینی ، محدث اصفهانی است. ( ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 280 ).

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم غواص مکنی به ابومنصور سنجری سجزی. رجوع به حسین سنجری و کشف الظنون در ذیل «عیون التفاسیر» شود.

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابوبکر فخرالدین اشعری مکنی به ابوالمکارم و ملقب به عین الملک ممدوح محمد کاتب بلخی است. رجوع به فهرست لباب الالباب ج 2 چ اروپا شود.

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابوبکر نحوی. رجوع به اسکندری شود.

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابوالرکب. رجوع به حسین بن قاضی عسکر شود.

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابوالزلال. رجوع به حسین کلابی بن عبدالرحیم شود.

حسین. [ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابوسعید. از حجاب مأمون عباسی بوده است. رجوع به التاج جاحظ ص 49 شود.

حسین. [ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابوغندر کوفی. او از امام صادق روایت دارد و صفوان بن یحیی از وی. ( ذریعه ج 2 ص 147 ).

حسین . [ ح َ ] (ع ص ) صاحب جمال . حَسَن .


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین . رجوع به ابن جزری و نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 328 و زرکلی 246 چ 1 شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بصری . رجوع به حسین بصری شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خلیل (حاج میرزا...) رجوع حسین خلیلی شود.


حسین . [ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عتیق . رجوع به حسین تغلبی شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم تفلیسی . رجوع به حبیش تفلیسی و مقدمه ٔ این لغتنامه شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم دلویه ابوسهل مدینی ، محدث اصفهانی است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 280).


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم غواص مکنی به ابومنصور سنجری سجزی . رجوع به حسین سنجری و کشف الظنون در ذیل «عیون التفاسیر» شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد. رجوع به حسین نطنزی شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن حمزه بن خلیل . شرحی بر قصیده ٔ ابن سینا در نفس و روح و «اللاَّلی » و «غایةالامانی » در شرح تصریف عزی زنجانی دارد که در رمضان 1000 هَ . ق . نگاشته است . (هدیة العارفین ج 1 ص 320) (کشف الظنون ).


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن خلیل مغلوی حسام الدین . او راست : شرح ارجوزه ٔ سیوطی موسوم به التثبیت عند التبییت . (کشف الظنون ج 1 ص 344 چ استانبول ).


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن زولاق . متوفی در 387 هَ . ق . رجوع به ابن زولاق در همین لغت نامه و به کشف الظنون شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن معصوم . رجوع به حسین قزوینی شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابوالرکب . رجوع به حسین بن قاضی عسکر شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابوالزلال . رجوع به حسین کلابی بن عبدالرحیم شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابوبکر فخرالدین اشعری مکنی به ابوالمکارم و ملقب به عین الملک ممدوح محمد کاتب بلخی است . رجوع به فهرست لباب الالباب ج 2 چ اروپا شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابوبکر نحوی . رجوع به اسکندری شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمود رضوی . رجوع به حسین قمی شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابوسعید. از حجاب مأمون عباسی بوده است . رجوع به التاج جاحظ ص 49 شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابی منصور. رجوع به حسین بن علی بن ابومنصور شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمد مادرائی رجوع به حسین مادرائی شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن فتحویه . رجوع به حسین ثقفی شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن بطویه مکنی به ابوعبداﷲ نحوی . اشعار وی در معجم الادباء ج 4 ص 3 آمده است و رجوع به روضات الجنات خوانساری ص 238 شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن جعفر مکنی به ابوعبداﷲ کوسج . محدث اصفهانی است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 285).


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حجاج . رجوع به ابن حجاج شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین زوزنی . رجوع به حسین زوزنی و به مقدمه ٔ لغتنامه شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حیران بغدادی . محمدبن علی طبری در «بشارة المصطفی » از وی روایت کرده که ارجوزه ای در نحو دارد و سیوطی در بغیه نیز وی را یاد کند. (ذریعه ج 1 ص 502).


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن خالویه . رجوع به ابن خالویه و معجم الادباء ج 4 ص 4 شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن جعفربغدادی شاعر. متوفی 391 هَ . ق . رجوع به ابن حجاج وکاتب بغدادی و هدیة العارفین ج 1 ص 307 و معجم الادباءج 4 ص 6 و زرکلی ج 1 ص 245 و یتیمة الدهر ثعالبی شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن معدل . محدث اصفهانی است و در359 هَ . ق . درگذشت . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 282).


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن یعقوب یا حسن بن احمد. از بنی همدان ، حکیم و فیلسوف و جغرافیادان و نسب شناس است . از اهالی یمن بود و در زندان صنعاء در 334 هَ . ق . / 945م . درگذشت . رجوع به ابن حائک و زرکلی ج 1 ص 245 و حسن بن حائک شود. و در جائی او را «ابن ذی الدمینة» نوشته اند.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسحاق اصبهانی محدث است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 280).


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب معروف به ابن کرنیب و ابواحمد و درگذشته ٔ 300 هَ . ق . (هدیة العارفین ج 1 ص 332) (نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 28) (عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ) (اخبار الحکمای قفطی ). و رجوع به ابن کرنیب شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن صباح خلال . محدث اصفهانی است و پس از 300 هَ . ق . درگذشت . (ذکر اخبار اصبهان 1 ص 279).


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسعد دهستانی مؤیدی . رجوع به حسین دهستانی شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسکندر رومی حنفی . درگذشته ٔ 1084 هَ . ق . او راست : الجوهر المنیر در فروع و الجوهرة المنیفة و مقدمة فی الفروع و جز آنها. (هدیة العارفین ج 1 ص 323).


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل . رجوع به حسین محاملی شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اشکبیب مروزی سمرقندی کشی . استاد عیاشی و کشی بود و نجاشی او را در فهرست معرفی کرده است . او راست : الرد علی من زعم ان النبی کان علی دین قومه و جز آن . (ذریعه ج 10 ص 200 و 227).


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن المدرس . رجوع به حسین توقانی بن عبداﷲ شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اویس (شیخ ...) یا (سلطان ...) یکی از فرمانروایان آل جلایر است که از 776 - 784 هَ . ق . فرمانروا بود. رجوع به آل جلایر و مرآت البلدان ج 1 ص 399 و تاریخ گزیده صص 715-721 و تاریخ مفصل ایران اقبال آشتیانی ص 465 چ 1 شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن اهدل . رجوع به حسین یمنی و حسین اهدل شود.


حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ایاز. رجوع به حسین بن بدربن ایاز شود.


دانشنامه عمومی

حسین (ابهام زدایی). حسین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
حسین (کتاب)
حسین (نام)

اسم امام سوم شیعیان است


نیکو، خوب، زیبا.


پیشنهاد کاربران

حسین یعنی همه زندگی من
حسین یعنی یه زخم عمیق توقلبم که همیشه باهامه

حسین یعنی بزرگ مرد نیکو حسین عزیز دل حضرت فاطمه زهرا ( ع )

نیکی کننده


خوب و نیکو

شجاع


حسین نام امام ماشیعیان است


نام زیبایی نام امام مضلوم نام امام سوم شیعه یان نام بسیار دانا بسیار زیبا آرامش دل وقتی می گویم حسین

حسین یعنی گزیده ی ( مجموعه ی ) زیبایی ها و نیکی ها

حسین یعنی ابر مرد حسین نام یکی از إمامان معصوم که از امام سوم شعیعان ابر مرد تاریخ وبزرگ مردتاریخ اسلام حضرت امام حسین ع است

خوب، نیکو، شجاع

حسین یعنی کرامت کسی که کرامت دارد محبوب خدا

حسین یعنی خوب نیک کار مهربان

پاک بسیار بسیار مهربان وباگذشت دوست داشتنی که رو هر کسی نباید گذاشت وفقط برازنده ادم های خاصه

نام امام بزرگوارسوم اسلام

نیکوی کوچک

نیکو

نیکویی و خوبی


صاحب جمال

صاحب جمال
نام امام سوم شیعیان


اسم کوچک شده حسن
حسن به معنای زیبا و نیکو و صاحب جمال هست
پس حسین یعنی زیبای کوچک. . .

جمال و صاحب . خوب. نیکو. خوبک، اهنگی از موسقی

حسین یعنی نیکوی کوچک
اماامام حسین ( ع ) این معنی را
به بزرگمردنیکو تغیردادند


السلام علیک یااباعبدالله ( ع )
🚩🚩🚩👼👼👼🙏🙏🙏

نترس و قوی


نام پسر هارون بود که وقتی امام حسین به دنیا آید وجبرئیل ازطرف خداوند نازل می شود می گویداسمش راحسین بگذار

حسین یعنی حسن کوچک. حسن یعنی نیکویی و حسین نیکویی کوچک.

حسین یعنی گزیده ( مجموعه ) زیبایی ها و نیکی ها

الگویی جوان مردی الگوی انسانیت


حسین : /hoseyn/ حسین : حُسین : مصغر حسن به معنی خوب ، نیکو و صاحب جمال است حسین نام مبارک سومین امام معصوم و فرزند علی امام ( ع ) و فاطمه ( س ) است ، که جدش رسول گرامی اسلام ( ص ) او را سرور جوانان بهشت و ریحانه باغ رسالت نامیده و نیز فرمودند : �انّ للحسین فی بواطن المومنین محبه مکنونه � برای امام حسین ( ع ) محبتی پنهان در قلوب مومنین است. و همچنین فرمود: حسین ( ع ) دری از درهای بهشت است امام حسین ( ع ) خلافت یزیدبن معاویه را نپذیرفت و بنا به دعوت مردم کوفه روانه آن دیار شد که با خیانت آنان در محاصره عمّال یزید در صحرای کربلا قرار می گیرد ، سرانجام پس از نبردی نمایان مظلومانه و غریبانه به همراه 72 تن از فرزندان و اصحاب با وفایش به شهادت می رسد و بزرگترین حماسه دینی را خلق میکند که پس از گذشت چندین قرن همچنان توفنده و بالنده در قلب تاریخ می جوشد و می خروشد و همه ساله جلوه ای تازه در عاشورای حسینی ظاهر می شود چرا که امام حسین ( ع ) بعنوان رمز عاشورا حقیقتی بیکرانه است و هر چیزی که بیکرانه باشد تکرار ندارد .
هر کس را نام� حسین� باشد و عظمت و شأن این نام را حفظ کند محبت امام حسین ( ع ) در قلب او جاری میشود و فروغ هدایت او فرا راه او و خاندانش قرار می گیرد و به او نوید شفاعت در فردای قیامت را میدهد . و در برابر حوادث روزگار او را بیمه می کند . مخصوصا پدر و مادری که از فقر محبت فرزند نسبت بخود نگران هستند با انتخاب نام� حسین� و ذکر مدام آن در منزل از مهربانی و صفای بی حد فرزندشان بهره ها خواهند برد .
خوشا آنان که هم نام تو باشند چو مرغی بسته دام تو باشند
خوشا آنان که در کوی خرابات دمادم مست از جام تو باشند

حسین مظهرایستادگی

حسن یعنی زیبا٬خوب و نیکو و حسین کوچک شده حسن است پس حسین یعنی زیبای کوچک.

خوب
شایسته
زیبا و نیکو
پاک
باگذشت
نترس و قوی
امام سوم ما شیعیان
شهید کربلا


تاکنون درباره فلسفه قیام و شهادت امام حسین ( ع ) نظرات مختلفی ارائه شده است. در این باره هر کدام از اندیشمندان و علما از زاویه نگاه خویش به این جریان پرداخته اند؛ منظر تاریخی، سیاسی، حماسی و عرفانی از جمله منظرهایی است که محور تحلیل های این دست از اندیشمندان قرار گرفته است.

اما با توجه به آنچه که در راوایات اهل بیت ( ع ) وجود دارد، می توان از منظری دیگر به ماجرای امام حسین ( ع ) نگریست که همان پیوند حسینیت با مهدویت است. از این منظر فلسفه ولادت و قیام و شهادت امام حسین ( ع ) دقیقاً در راستای برنامه های خداوند در پهنه عالم قرار دارد. مؤلف کامل الزیارات در روایتی از امام صادق ( ع ) نقل کرده است:

�جبرئیل ( ع ) محضر مبارک رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مشرف شد و عرضه داشت:اى محمّد سلام بر تو، آیا تو را به فرزندى که امّتت بعد از تو او را مى‏ کشند بشارت ندهم؟! حضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست. با توجه به روایت امام صادق ( ع ) این کار سه مرتبه صورت گرفت سپس جبرئیل عرض کرد: پروردگارت اوصیاء را در نسل او قرار مى‏ دهد. حضرت فرمودند: بسیار خوب پذیرفتم. پس از آنکه جبرئیل این را گفت، پیامبر اکرم ( ص ) ایستادند و نزد حضرت فاطمه ( س ) تشریف بردند و فرمودند: جبرئیل ( ع ) نزد من آمد و مرا به فرزندى که پس از من امّتم او را مى ‏کشند بشارت داد. حضرت فاطمه ( س ) عرض کردند: من را به او نیازى نیست. رسول خداص ( ص ) فرمودند: پروردگارم اوصیاء را در نسل او قرار مى‏ دهد؛ إِنَّ رَبِّی جَاعِلٌ الْوَصِیَّةَ فِی عَقِبِه‏� حضرت فاطمه ( س ) عرضه داشتند پذیرفتم. � امام صادق علیه السّلام فرمودند: در این هنگام حق تعالى این آیه را نازل کرد: �حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً؛ مادرش با کراهت به او باردار شد و با کراهت او را به دنیا آورد. ( زیرا جبرئیل اعلام به کشتن امام حسین ( ع ) کرد ) حَمَلَتْهُ کُرْهاً یعنی کراهت داشت از اینکه کشته مى‏ شود و وَضَعَتْهُ کُرْهاً به این دلیل است که جبرئیل خبر داد که او کشته مى‏ شود� ( کامل الزیارات ص56 )

علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود روایتی را نزدیک مضمون روایت قبلی آورده است. وی می گوید �حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً� درباره حضرت زهرا ( س ) و امام حسین ( ع ) است. خداوند قبل از انعقاد نطفه امام حسین ( ع ) ، رسول الله ( ص ) را به وجود حسین ( ع ) و اینکه مقام امامت تا روز قیامت نصیب فرزندان وى خواهد شد بشارت داده بود، آنگاه آن حضرت را از آن مصائبى که دچار حسین و فرزندانش خواهد شد آگاه کرده بود، �سپس امامت را در عوض آن مصائب در فرزندانش قرار خواهد داد؛ ثُمَّ عَوَّضَهُ بِأَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِی عَقِبِه�.

با توجه به این دو روایت می توان نتیجه گرفت پس از ماجرای سقیفه بشریت که بنا بود تحت ولایت امیر مؤمنان ( ع ) و با سرعت فراوان به سرزمین موعوددست یابد، به دلیل کج رفتاری مردم از ولایت الهی خارج شد و سیر سقوط به سرعت طی کرد تا جایی که تا قبل از شهادت امام حسین ( ع ) اوج افول جامعه اسلامی را در آن زمان شاهدیم. اما با ماجرای شهادت امام حسین ( ع ) می بینیم نهضت های شیعه جان تازه ای گرفت و مسیر خود را به سوی جلو ادامه داد. فلسفه این مسأله در حکمتی است که خداوند در شهادت امام حسین ( ع ) قرار داد که همان ادامه خط امامت از نسل امام حسین ( ع ) بود. در واقع امام حسین ( ع ) با بذل جان خویش جامعه اسلامی را از مهلکه ای عظیم نجات داد تا دوباره بتوانند تحت ولایت اهل بیت ( ع ) مسیر خود به سوی مهدویت و آن جامعه آرمانی را طی کنند.

نامگذارى امام حسن و امام حسین علیهماالسلام توسط پیامبر ( ص ) و با وحی الهی صورت گرفت چنانکه بر اساس روایات هنگامی که امام حسین ( ع ) متولد شد، خداى متعال به جبرئیل ( ع ) وحی کرد که : �پسرى براى محمّد ، متولّد شده است. بر او فرود آى و شاد باش گو و به او بگو : علی براى تو ، مانند هارون براى موسی است. پس او را به نام پسر هارون نام بگذار�


آیا امام حسین ( ع ) داماد ایرانیان بوده است؟

یک باور قدیمی وجود دارد مبنی بر اینکه همسر حضرت اباعبدالله الحسین ( ع ) و مادر حضرت امام سجاد ( ع ) ، دختر یزدگرد پادشاه ساسانی به نام �شهربانو� بوده است و از این باب، برخی امام حسین ( ع ) را داماد ایرانیان می دانند.

به گزارش ایسنا، استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری در کتاب �خدمات متقابل اسلام و ایران� به این موضوع پرداخته و آن را از جهات مختلف مورد بررسی قرار داده است. گزیده استدلال های شهید مطهری در این زمینه را در ادامه می خوانید:

�. . . یزدگرد پس از آنکه در پایتخت نتوانست مقاومت کند، با دربار و حرمسرای خود در حالی که هزار طباخ و هزار تن رامشگر و هزار تن یوزبان و هزار تن بازبان و جماعتی کثیر از سایر خدمه همراه او بودند و او هنوز این گروه را کم می دانست شهر به شهر و استان به استان فرار می کرد و پناه می جست. قطعا اگر مردم مرکز ایران می خواستند از او حمایت کنند و جلوی لشکر مهاجم را بگیرند قادر بودند اما او را پناه ندادند تا به خراسان رفت. در آنجا نیز حمایتی ندید و عاقبة الامر به آسیابی پناه برد و به دست آسیابان یا به دست یکی از مرزداران ایرانی کشته شد. چگونه است که ایرانی به خود یزدگرد پناه نمی دهد ولی بعد اهل بیت پیغمبر اسلام را به خاطر پیوند با یزدگرد، معزز و مکرم می شمارد و آنها را در حساس ترین نقاط قلب خود جای می دهد و عالی ترین احساسات خود را نثار آنها می کنند؟!�

�. . . هر مسلمان ایرانی می داند که شهربانو مقام و موقعی بیشتر و بالاتر از مادران سایر ائمه اطهار که بعضی عرب و بعضی آفریقایی بودند، ندارد. کدام شیعه ایرانی یا غیرایرانی در دل خود نسبت به مادر حضرت سجاد ( ع ) احترامی بیشتر از مادران سایر ائمه اطهار ( ع ) احساس می کند؟ نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجة بن الحسن ( عج ) یک کنیز رومی است؛ قطعا احترام این بانوی رومی در میان ایرانیان بیش از احترام شهربانو است. �

�. . . اگر از زاویه تاریخ بنگریم، اصل داستان شهربانو و ازدواج او با امام حسین ( ع ) و ولادت امام سجاد ( ع ) از شاهزاده ای ایرانی مشکوک است. داستان علاقه ایرانیان به ائمه اطهار به خاطر انتساب آنها به خاندان ساسانی از طریق شهربانو، از نظر تاریخی عیناً همان داستان کسی است که گفت: �امام زاده یعقوب را در بالای مناره گرگ درید�. دیگری گفت: �امام زاده نبود پیغمبرزاده بود، یعقوب نبود یوسف بود، بالای مناره نبود ته چاه بود، تازه اصل مطلب دروغ است و گرگ یوسف را ندرید. � در اینجا نیز اصل داستان که یزدگر دختری به نام شهربانو یا نام دیگر داشته و به افتخار عقد زناشویی حسین بن علی ( ع ) و مادری امام سجاد ( ع ) نائل شده باشد، از نظر مدارک تاریحی سخت مشکوک است. مورخین عصر حاضر عموما در این قضیه تشکیک می کنند و آن را بی اساس می دانند. می گویند در میان همه مورخین تنها �یعقوبی� جمله ای دارد به این مضمون که گفته است: مادر علی بن الحسین ( ع ) �حرار� دختر یزدجرد بود و حسین ( ع ) نام او را غزاله نهاد. خود ادوارد براون از کسانی است که داستان را مجعول می داند. کریستن سن نیز قضیه را مشکوک تلقی می کند. سعید نفیسی در تاریخ اجتماعی ایران آن را افسانه می داند و اگر فرض کنیم این داستان را ایرانیان به همین منظور جعل کرده و ساخته اند، حتما پس از حدود دویست سال از اصل واقعه بوده است؛ یعنی مقارن با استقلال سیاسی ایران بوده است و این پس از آن است که از پیدایش مذهب شیعه نیز در حدود دویست سال گذشته بوده است. اکنون چگونه ممکن است که گرایش ایرانیان به تشیع، مولود شایعه شاهزادگی ائمه اطهار بوده باشد؟ اینکه گفتیم پیوند زناشویی امام حسین ( ع ) با دختر یزدگرد مشکوک است از نظر تاریخ است ولی در پاره ای از احادیث این مطلب تایید شده است. از آن جمله روایت کافی است که می گوید: دختران یزدگرد را در زمان عمر به مدینه آوردند و دختران مدینه به تماشا آمدند. عمر به توصیه امیرالمومنین ( ع ) او را آزاد گذاشت که هرکه را می خواهد انتخاب کند و او حسین بن علی ( ع ) را انتخاب کرد. ولی گذشته از عدم انطباق مضمون این روایت با تاریخ، در سند این روایت دو نفر قرار دارند که این روایت را غیرقابل اعتماد می کند: یکی ابراهیم بن اسحاق احمری نهاوندی است که علمای رجال او را از نظر دینی متهم می دانند و روایات او را غیرقابل اعتماد می شمارند و دیگری عمرو بن شمر است که او نیز کذاب و جعال خوانده شده است. �

�. . . اگر مردم ایران احترامی که برای ائمه اطهار ( ع ) قائلند به خاطر انتساب آنها به خاندان ساسانی است، می بایست به همین دلیل برای خاندان اموی نیز احترام قائل باشند زیرا حتی کسانی که وجود دختری به نام شهربانو را برای یزدگرد انکار می کنند، این مطلب را قبول کرده اند که در زمان ولید بن عبدالملک در یکی از جنگ های قتیبه بن مسلم، یکی از نوادگان یزدگرد به نام �شاه آفرید� به اسارت افتاد و ولید بن عبدالملک شخصا با او ازدواج کرد و از او یزید بن ولید بن عبدالملک معروف به �یزید ناقص� متولد شد. پس یزید ناقص که خلیفه ای اموی است نسب به شاهان ایرانی می برد و قطعا از طرف مادر، شاهزاده ایرانی است. چرا ایرانیان برای ولید بن عبدالملک به عنوان داماد یزدگرد و برای یزید بن الولید به عنوان یک شاهزاده ایرانی ابراز احساسات نکردند اما فی المثل برای امام رضا ( ع ) به عنوان کسی که در ششمین پشت به یزدگرد می رسد، این همه ابراز احساسات کرده و می کنند؟! اگر ایرانیان چنین احساسات به اصطلاح ملی می داشتند، باید برای عبیدالله بن زیاد احترام فوق العاده ای قائل باشند زیرا عبیدالله قطعا نیمه ایرانی است. زیاد پدر عبیدالله مرد مجهول النسبی است اما مرجانه مادر عبیدالله یک دختر ایرانی شیرازی است که در زمانی که زیاد والی فارس بود با او ازدواج کرد. چرا ایرانیان که به قول این آقایان آن اندازه احساسات ملی داشته اند که ائمه اطهار ( ع ) را به واسطه انتسابشان به خاندان سلطنتی ایران به آن مقام رفیع بالا بردند، عبیدالله زیاد نیمه ایرانی و مرجانه تمام ایرانی را این اندازه پست و منفور می شمارند؟!�

سوره فجر که هشتادمین سوره قرآن کریم است سوره امام حسین علیه السلام نامیده می شود. در روایتی مشهور از امام صادق علیه السلام، خواندن این سوره در نمازهای مستحب و واجب سفارش شده است: �اِقْرَؤُا سُورَةَ الفَجِرِ فی فَرائِضِکم وَ نَوافِلِکم ، فَاِنها سُورَةُ الحُسَین ( ع ) وَ ارْغَبُوا فیها�.

در پایان این سوره ( آیات 27 – 30 ) خداوند می فرماید: �یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ـ ارْجِعِی إِلَى رَبِّک رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً ـ فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ـ وَادْخُلِی جَنَّتِی؛ تو ای روح آرام یافته به سوی پروردگارت باز گرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود و در سلک بندگانم و در بهشتم داخل شو�.

در روایتی از امام صادق علیه السلام، در توضیح این آیات و علت نامگذاری این سوره به نام امام امام حسین علیه السلام ذکر شده است: �فَهُوَ ذُوالنَفسِ المُطمَئِنةِ الراضِیةِ المَرضِیةِ وَ اَصحابُهُ مِن آلِمُحَمدٍ هُم الراضُونَ عَن اللهِ یومَ القِیامَةِ وَ هُوَ راضٍ عَنهُم�

همانگونه که قرآن فرقان است، امام حسین علیه السلام نیز مصباح الهدی و جداکننده حق از باطل است: �إن الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة�، همانگونه که قرآن برای ؤشفا و رحمت است، وجود مبارک سیدالشهدا ( ع ) نیز شفابخش است و بالاخره همانگونه که قرآن در طول تاریخ همیشه جاودان خواهند ماند، ذکر و یاد اباعبدالله و قیام عاشورا نیز تا ابد زنده خواهد ماند، آنچنانکه بعد از گذشت 1400 سال هنوز هم قلب ها داغدار اوست.

حسین : نیکو ، خوب

سوره اختصاصی امام حسین ( ْع ) در قرآن


امام صادق ( علیه السلام ) فرمود: �سوره فجر را در نمازهای واجب و نیز نماز مستحب خود بخوانید؛ چرا که این سوره، سوره حسین بن علی است. �

پس از این کلام امام صادق و تحریض و تشویق مخاطبین به خواندن سوره فجر در نمازهایشان با این کلام زیبا و دلنشین و همراه با دعای �وارغبوا فیها رحمکم الله�؛ از سرشوق و رغبت به این امر اقدام نمایید. خداوند شما را مورد رحمت و لطف قرار دهد، یکی از اشخاص حاضر در مجلس سؤالی می‎نماید ـ که چه بسا سؤال بسیاری از ماها نیز باشد؛ سؤال می‎کند:

امام صادق ( علیه السلام ) در تفسیر آیه می فرماید: این آیه درباره حسین بن علی ـ علیهما السّلام ـ است؛ چرا که آن بزرگوار صاحب نفس مطمئنه بود و از خدا راضی بود و خدا نیز از او راضی بود، و یاران آن بزرگوار از خاندان محمد ( صلی الله علیه وآله ) از خداوند راضی بودند و خداوند نیز از آن ها راضی بود، و این سوره فقط درباره حسین بن علی و شیعیان او و شیعیان آل محمد ( صلی الله علیه وآله ) می باشد.

چگونه این سوره، سوره اختصاصی حسین بن علی شد؟
امام صادق ( علیه السلام ) فرمود: شما مگر این بخش از آیه و کلام خداوند را نشنیده‎اید که می فرماید: �یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی�انما یعنی الحسین بن علی ـ علیهما السّلام ـ فهو ذو النفس المطمئنه الراضیه المرضیه و اصحابه من آل محمد ـ صلوات الله علیهم ـ الرضوان عن الله یوم القیامه و هو راض عنهم، و هذه السوره فی الحسین بن علی و شیعته و شیعه آل محمد خاصه، امام صادق ( علیه السلام ) در تفسیر آیه می فرماید: این آیه درباره حسین بن علی ـ علیهماالسّلام ـ است؛ چرا که آن بزرگوار صاحب نفس مطمئنه بود و از خدا راضی بود و خدا نیز از او راضی بود، و یاران آن بزرگوار از خاندان محمد ( صلی الله علیه و آله ) از خداوند راضی بودند و خداوند نیز از آن ها راضی بود، و این سوره فقط درباره حسین بن علی و شیعیان او و شیعیان آل محمد ( صلی الله علیه وآله ) می باشد.

و در پایان روایت، امام صادق ( علیه السلام ) می‎فرمایند: من ادمن قراءه الفجر کان مع الحسین فی درجته فی الجنه، ان الله عزیز حکیم،
هر کس در خواندن سوره فجر مداومت داشته باشد، با امام حسین در درجه‎اش در بهشت خواهد بود، به درستی که خداوند بر هر چیز توانا و به هر امری دانا است. [1]

در روایت دیگری که از ابوبصیر از امام صادق ( علیه السلام ) نقل شده است، امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید: �یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه� الآیه یعنی الحسین ابن علی ـ علیهما السّلام ـ[2]
مراد از �نفس المطمئنه� که از خداوند راضی و خداوند نیز از او راضی است، حسین بن علی ( علیه السلام ) است در این آیات، کلمه �نفس المطمئنه� نقش کلیدی و محوری دارد به طوری که فهم معنای آیه تا حدود زیادی به روشن شدن معنای این واژه بستگی دارد، و چه بسا وجود این کلمه در این آیه موجب تفسیر و بیان شأن نزول آیه، درباره حسین بن علی ( علیه السلام ) گردیده است، و آن حضرت مصداق اتم و اکمل آن به حساب آمده است.

سؤالی که در اینجا می تواند مطرح شود این است که چه امری باعث این تقریب و تقارن گردیده است؟


چرا حسین بن علی ( علیهماالسلام ) از میان معصومین ـ علیهم السّلام ـ به عنوان مصداق این آیه معرفی گردیده است؟
در پاسخ باید گفت: با توجّه به آنچه که در تاریخ عاشورا به فراوانی نقل گردیده است که از یک سو برای حادثه عظیم عاشورا، هیچ واقعه و حادثه‎ای به عنوان نظیر و مانند و شبیه سراغ نداریم، و مصیبت بزرگی که در این رویداد عظیم تاریخی بر خاندان عصمت و طهارت ـ علیهم السلام ـ وارد گردید، در تاریخ نمونه دیگری ندارد، و از دیگر سو، قربانی بزرگ این حادثه حضرت سیدالشهداء ـ علیهم السلام ـ بود که در سهمگین ‎ترین حالات و لحظات و شکننده ‎ترین ماجراهای این حادثه، در نهایت اطمینان و آرامش نفس بود، به طوری که در روایت راویان شاهد حادثه آمده است که هر چه این حادثه به پایان خود که شهادت حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام ) بود نزدیک‎‎تر می ‎شد، چهره دلربای امام، زیباتر و برافروخته ‎تر می‎شد، و برای لقای پروردگار آماده ‎تر.

از اتفاقات سهمگین و تزلزل آفرین آن حادثه در چهره امام، ذره‎ای سستی و ضعف و یا بی‎صبری و جزع و شکوه دیده نشد و در عوض در این ماجرا از ابتدا تا انتها میزان تسلیم و صبر آن حضرت که ناشی از اطمینان و آرامش نفس بود، افزوده تر می‎شد. و این جمله آخر آن حضرت در لحظات پایانی عمر شریفش شنیدنی و زیباست: صبراً علی قضائک یا ربّ لا اله سواک یا غیاث المستغیثین، مالی ربّ سواک و لا معبود غیرک، صبراً علی حکمک، بر قضای تو شکیبا هستم! پروردگارا! معبودی جز تو نیست، ای پناه بی‎پناهان! من غیر از تو پروردگار و معبودی ندارم، برخواست و اراده تو شکیبا هستم. [3]


ـ تفسیر قمی تألیف علی بن ابراهیم قمی، ج2، ص 422.

از پیامبر اسلام ( ص ) در وجه نام گذاری آن حضرت و اهل بیت ( ع ) چنین می خوانیم: �پس خداوند متعال، محمود و مورد ستایش است و من �محمد� هستم، و او علی و بلند مقام است و این پسر عمویم �علی� نامیده شده است. خداوند فاطر و شکافنده و جداکننده حق از باطل و نور از ظلمت است و دخترم �فاطمه� قطع‏ کننده و جدا سازنده است. خداوند متعال صاحب خوبى و نیکویی ها و احسان است و فرزندم یکی �حسن� است و دیگرى �حسین� است�‏.

در منابع حدیثی، روایات متعددی ناظر به آن است که دعا در زیر قبّه امام حسین ( ع ) مستجاب است؛ مانند:

پیامبر ( ص ) : �حق زائر امام حسین ( ع ) بر خدا این است که او را عذاب نکند، دعا در تحت قبه او مستجاب است، و شفا در تربت او قرار داده شده . . . �. [1]
در یکی از زیارات امام حسین ( ع ) آمده است: �. . . السلام على من الإجابة تحت‏ قبته‏. . . �. [2] سلام بر آن که استجابت دعا در زیر قبّه او است.
3. روایت شده است �خداوند در عوض شهادت امام حسین ( ع ) چهار خصلت عطا کرده است: شفا را در تربتش نهاد، اجابت دعا را زیر قبّه اش قرار داد، ائمه بعدى از نسل او هستند، مدت زمانی را که زائرین آن حضرت براى زیارت می گذرانند، جزء عمرشان به حساب نمی ‏آورد�. [3]

[1]. خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، محقق، مصحح، حسینی کوه کمری، عبد اللطیف، ‏ ص 16 – 17، قم، بیدار، 1401ق.

[2]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 497، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.

[3]. ابن فهد حلی، احمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، محقق، مصحح، موحدی قمی، احمد، ص 57، بیروت، دار الکتب الإسلامی، چاپ اول، 1407ق.


یزید بن معاویه و به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام
سال شصت هجرى قمرى معاویه درگذشت و پسرش یزید طبق بیعتی که پدرش از مردم براى وى گرفته بود زمام حکومت اسلامی را در دست گرفت. یزید به شهادت تاریخ، هیچ گونه شخصیت دینی نداشت؛ جوانی بود که حتی در زمان حیات پدر، اعتنایی به اصول و قوانین اسلام نمی کرد و جز عیاشىی و بی بندوبارى و شهوترانی سرش نمىی شد و در سه سال حکومت خود، فجایعی راه انداخت که در تاریخ ظهور اسلام با آن همه فتنه ها که گذشته بود، سابقه نداشت.

سال اول، حضرت حسین بن علی علیه السلام را که سبط پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود با فرزندان و خویشان و یارانش با فجیع ترین وضعى کشت و زنان و کودکان و اهل بیت پیغمبر را به همراه سرهاى بریده شهدا در شهرها گردانید و در سال دوم، �مدینه� را قتل عام کرد و خون و مال و عرض مردم را سه روز به لشکریان خود مباح ساخت و سال سوم، �کعبه مقدسه� را خراب کرده و آتش زد!!!

چرا لقب چراغ هدایت و کشتی نجات تنها برای امام حسین ( ع ) استفاده شده است، در جواب باید گفت: موقعیت و شرایط امام حسین ( ع ) یک شرایط ویژه بود. در آن شرایط بنی امیه توانسته بود با تبلیغات مسموم چهره اسلام را واژگون و مسخ نماید. روشن است که چنین اسلامی نمی توانست هدایت گر انسان ها باشد، اسلامی که اجازه می داد خلیفه آن یک انسان شراب خوار و قمار باز و. . . باشد، اسلامی که تبعیض نژادی و طبقاتی را می پذیرفت، اسلامی که سردمدارانش درحالت مستی بر نماز جماعت حاضر می شدند.

امام آنگاه که از هدف قیام خود سخن می گوید، می فرماید: من نه برای راحت طلبی و وانهادن مسئولیت، به راه افتاده ام و نه برای خوش گذرانی و بیهودگی؛ نه انگیزه ام ستم کاری و بی دادگری است و نه تبهکاری، بلکه می خواهم امت جدم را اصلاح کنم ( حیاه الامام الحسین بن علی ( ع ) ، ج2، ص264 )

آن حضرت - بعد از ترسیم وضعیت اجتماعی زمانه خود - می فرماید: �مگر نمی بینید که حق و عدالت اجرا نمی شود و مردم دست از باطل نمی کشند؟! در چنین محیط فاسد و آلوده ای هر فرد با ایمانی آرزومند مرگ و ملاقات پروردگار است�.

یا آنگاه که از زمامداری یزید با خبر شد، فرمود: �و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید. � ( دیگر باید فاتحه اسلام و مسلمانی را خواند و با آن وداع گفت، آن گاه که جامعه و مردم دچار زمامدار و رهبری مانند یزید گردند. ( اللهوف علی قتلی الطفوف، ص11 )

امام در چنین شرایطی توانست هم اسلام را از نابودی نجات بخشد و هم تمام ابعاد اسلام واقعی را در عمل برای جهانیان ترسیم نماید و به نمایش بگذارد و در واقع راه نجات و هدایت را برای انسان ها تجسم نماید؛ از این جهت؛ در حادثه کربلا و به ویژه روز عاشورا ما شاهد بروز و ظهور همه فضائل و خوبی ها از وجود مقدس امام حسین ( ع ) و یارانش هستیم، و می توانیم این ادعا را داشته باشیم که تمام ابعاد اسلام توسط ایشان با رنگ خون در زمین کربلا این تابلوی همیشه زنده تاریخ، نقاشی شده است، درحالی که برای امامان دیگر این شرایط فراهم نشد که همه ویژگی ها و فضائل خود را در معرض دید حقیقت جویان قرار دهند و تمام ابعاد هدایتی اسلام را به نمایش بگذارند، و این البته به مقتضای وظیفه ای بود که برعهده آنان بود که هر شرایط خاص، رفتار خاصی را هم می طلبید و آنان موظف بودند الگوی رفتاری مناسب همان شرایط را به بشریت ارائه دهند؛ یعنی این محدودیت از سوی شرایط بوده است که رفتار الگویی محدودی را اقتضا می کرد. به جهت همین جامعیتی که واقعه عاشورا از آن برخوردار است این حادثه و خود امام حسین ( ع ) چراغی شدند که با نگاه به این چراغ کسی گمراه نمی شود و در دریای طوفانی غرق نخواهد شد. به عبارت دیگر، آن امام چراغ هدایت است برای آنهایی که در ظلمات جهل گرفتار آمدند و کشتی نجات است برای آنهایی که در گرداب دنیا دست و پا می زنند. لذا در زیارت اربعین امام حسین ( ع ) می خوانیم:

خون پاکش را در راه تو به خاک ریخت تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی نجات بخشد، درحالی که دنیا طلبان ( کسانی که دنیا فریبشان داده بود ) بر علیه او یک دست شده بودند. ( بحارالأنوار، ج98، ص331 )

بنابراین همه ائمه اطهار ( ع ) از این منظر چراغ هدایت و کشتی نجات هستند اما امام حسین ( ع ) به خاطر شرایط خاصی که داشت، برجستگی و ویژگی هایی پیدا کرده است که سایر ائمه آنها را درحد کمتری دارند. در روایتی از امام رضا ( ع ) آمده است که همه ما کشتی نجات هستیم اما کشتی امام حسین وسیع تر است و در امواج متلاطم دریا سریع تر به مقصد می رسد. ( بحارالانوار، ج26، ص322 )
منبع: کیهان

مظهر زیبایی. عشق

یعنی مهراب یعنی عشق یعنی حسین زینالی یعنی دیسلاو یعنی شاه شطرنج یعنی خسته صدا یعنی . . . . . . .

یعنی دادشم . جونم. نفسم. مرحم دردم

برگشتی به کنعانت یوسف من تو با اونی 🤧😗😗😘

امام سوم مظلوم و بزگوار ما شیعه هاست. حسین یعنی نیکویی کوچک، ولی در حقیقت بزرگترین نیکویی است. 😊

نام ستاره ی جهان
امام سوم شیعیان
پسر قوی ترین مرد عالم
شهید در راه خدا
امام ( حسین بن علی بن ابوطالب بن ابدالمطلب )

یعنی حسین شریفی خواننده ایوان بند
یعنی مهربونی و نیکو

حسین همونطور که گفته شده یعنی بزرگمرد نیکو

حسین یعنی به ظهور رساننده .
یعنی نور زمین و آسمان
مظهر هوشیاران و بیداران
حسین در واقعیت یعنی تنهاترین آزادمردی که سکٌان دار بزرگترین کشتی نجات و مشعل هدایت است .
اما حسین در حقیقت ،
نور مشعل است و هر کس خودش را بشناسد و ظهور کند ،
حسین را درک خواهد کرد .
به زبانی دیگر ، برای دیدن تصویر عالم و درک آن بجز نور خورشید به نوری بالا رونده نیاز داریم .
و آنهم حسین ع ، است .
بزرگ مرد صغیر را باش ،
چه نیکو و چه زیباست .

این ابر مرد را نمیشه توصیف کرد .
بصیرتی میخواهد ، تا
در زیر تیغه های روشن خورشید ،
بلوری را که مثل رنگین کمان ، میدرخشد ، ببینی .
در باب زنده ترین یاد ،
مطمئن ترین و شجاع ترین حاکمِ حکمت دار ،
شفیع حسینیان ،
صاحب قبه ی دعا گویان ،
همراه با قطره اشکی ، متن بی نقصی ، نثارتان .

خدا نگهدار .


حسین : ( عربی ) 1 - خوب، نیکو؛ 2 - ( اَعلام ) 1 ) حسین ابن علی: [= امام حسین ( ع ) ] [4 - 61 قمری] سومین امام شیعیان، ملقب به سِیدالشُهَدا و خامس آل عبا، که خلافت یزید ابن معاویه را نپذیرفت و در جنگ با سپاهیان اموی همراه جمعی از یارانش شهید شد.

حسین به معنای خوبی ، نیکویی


کلمات دیگر: