کلمه جو
صفحه اصلی

ثانوی


برابر پارسی : دومی، دو دیگر

فارسی به انگلیسی

[rare.] second


adjunct, alternative, backup, dependency, second, secondary, side, subordinate, [rare.] second, auxiliary, collateral, para-

adjunct, alternative, backup, auxiliary, collateral, dependency, para-, second, secondary, side, subordinate


فارسی به عربی

ثانیة , مدرسة ثانویة

مترادف و متضاد

secondary (صفت)
فرعی، کمکی، ثانوی، دوم، ثانیوی، حاکی از زمان گذشته

sec (صفت)
خشک، تلخ، ثانوی

peripheral (صفت)
خارجی، پیرامونی، جنبی، دوره ای، ثانوی، وابسته به محیط

second ()
ثانوی، ثانی

فرهنگ فارسی

منسوب به ثانی، دومی، دومین
( صفت ) منسوب به ثانی دومی دومین : (( عادت طبیعت ثانوی است . ) )

فرهنگ معین

(نَ یّ ) [ ع . ] (ص نسب . ) دومی ، دومین .

لغت نامه دهخدا

ثانوی. [ ن َ وی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به ثانی. || دومی. دومین : عادت ، طبیعت ثانوی است.

فرهنگ عمید

دومی، دومین.

پیشنهاد کاربران

دومی، امادرجمله اطلاع ثانوی . . . منظورخبربعدی است یاخبری دراینده نزدیک


کلمات دیگر: