(خَ بَ لَ ) (اِ. ) دولاب ، چرخ چاه .
خربله
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
خربله. [ خ َ ب َ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) دولاب. چرخاب. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ) :
تا که ماه دولتت والا شد از چرخ بقا
نیست گریان درد یارت هیچکس جز خربله.
تا که ماه دولتت والا شد از چرخ بقا
نیست گریان درد یارت هیچکس جز خربله.
ظهیر فاریابی ( از فرهنگ جهانگیری ).
فرهنگ عمید
چرخ چاه، دولاب.
کلمات دیگر: